
“فهم درست واژگان باطنی”
ژوئن 11, 2022
نکات قرآنی 683
ژوئن 18, 2022” کُن”
(باش)!
[فعل کُن از منظری دیگر]
☆ بیا تا به لطف حق تعالی به وجه دیگری از معنای “کُن” نظر کنیم! حروف قرآن همچنانکه نورانی(مقطّعه) و ظلمانی(غیر مقطّعه) دارند، زوج(شفع) و فرد(وتر) دارند، مذکر و مؤنث و خنثی نیز دارند. در این جهان هر چیزی از پیوند دو نیروی مذکر و مؤنث ساخته شده است. از این منظر؛ کاف اشاره به نیروی مذکر است و نون که قابلیت هستی است، اشاره به مؤنث دارد. یکی فاعلیت است و دیگری قابلیت. اینها دو نوع ارتعاش هستی ساز اند که در پیوند با یکدیگر خلّاق می شوند. البته این پیوند را “واو” که حرف ربط است و خنثی، موجب می گردد. حرفی که خود ناپیداست؛ [کُن در اصل “کون” بوده که واو آن حذف شده است]. علت این پیوند همین واو است و اتفاقاً نامش هم حرف علّة است. این واو رابط، زمینه ساز پیوند دو نیروست. با آنکه خود نیرویی خنثی است اما وجودش بشدت ضروری و حیاتی است. اگر در هر فرآیندی نیروی خنثی نباشد، دو نیروی مذکر و مؤنث، پیوند نمی خورند و خلاق نمی گردند. درست مثل این می ماند که پهنه ی آسمان نداشته باشی اما ستاره و سیاره داشته باشی!! نیروی خنثی را که خود نه مثبت است و نه منفی، زمینه ساز و پیوند دهنده بدان. از کارکرد این سه نیروست که هر آفرینشی به ظهور می رسد. خداوند حیّ با این سه نیرو کار می کند. این یعنی او؛ چون با “روح” زنده اش [که فراتر از مذکر و مؤنث است] به “چیزی” [قابلیت: پذیرنده: مؤنث]، کُن “بگوید”[ارتعاش مذکر: امر: نیروی نافذ: نیروی دهنده]، بیدرنگ “فَیَکُون” می شود. یعنی ظهور می یابد و پا به عرصه موجودیت می نهد. این کیفیت از خلاقیت خاص خداوند و نیز از آنِ قلیلی است که برخوردار از اِذن خداوندند. همچنانکه در حدیثی قدسی نیز به چنین مضمونی اشاره است که؛ ای بنده ام اطاعتم کن تا تو نیز وقتی به چیزی بگویی باش، بشود! در حقیقت باز این خود خداست که اینکار را می کند منتها اینبار از طریق بنده اش.
بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی