“در باب دوستی”
مهر 26, 1404
“در باب ذوالقرنین”
مهر 26, 1404⭐️ “نفس مطمئنه” سه مانع یا واضحتر بگویم سه دشمن دارد؛ یکی نفس امّاره که همواره آدمی را به شر و بدی میخواند. دوم؛ نفس لوّامه که مدام از درون سرزنش میکند و سرکوفت میزند تا انرژی و نشاطت را بگیرد. و سوم؛ نفس مُلهمه که مدام امید واهی در دل میافکند تا تو همواره دلخوش به حرفها و وعدههای سر خرمن باشی.
ای دوست، با “مراقبه” از موانع این سه نفس گذر کن تا به نفس مطمئنهٔ خویش نائل گردی. نفس مطمئنه، خودیّت اصیل و خدادادهٔ توست. به واقع فردیّت تو همان است. نکته را دریاب که آنچه گفته شد، تعبیر دیگری از روی پای خویش ایستادن است! نفس مطمئنهات را دریاب و صیانت کن، که فرمودهاند؛ “قُوا اَنفُسَکُم”!
اگر نفس مطمئنهات را دریابی تو به هیچکس و هیچچیز دیگر نیازی نخواهی داشت. چه جایگاه چنین نفسی، بهشت خود خداست. و این بهشت، نقد است. فِیالحال است. چه با یک خطاب “وَادخُلِی” که فعل امر حال است، محقق میشود.
مسعود ریاعی




