
“هر خوردهشدهای شبیه خورندهاش میشود”
می 18, 2025
“سالکان حق و دشمنانشان”!
می 19, 2025⭐️ از منظری روانشناسانه هر کدام از ما یک “من” داریم(ego)، و یک “خود”(self). اگر بخواهی میتوانی “من” را خودآگاه ذهنیات بگیری و “خود” را ناخودآگاهت که حاوی اطلاعات بسیار است. خودآگاه ذهنی در برابر ناخودآگاه بسیار کوچک و ناچیز است. زیرا “من” را مجموعهای از اطلاعات ذهنی و دریافتهای احساسی تشکیل میدهند. اما “خود” تمامی اطلاعات از گذشتههای دور و دراز را در خود نهان دارد. این “خود” را هستهٔ روانی و مخزن انواع کهن الگوها دانستهاند. به واقع دریایی است عظیم از اطلاعات گوناگون و اتفاقات رنگارنگ که البته زبان نمادین و منطق خاص خود را دارد. زبان این “خود” شبیه زبان رؤیاهاست. بیشتر نمادین است و عجیب و غریب مینماید. و دقیقاً از این روست که منِ ذهنی از آن سر در نمیآورد و در بسیاری از موارد خویش را در تضاد با آن مییابد. راز رسیدن به تفرّد خویش آن است که این “من” و “خود” به سازش در آیند. و با نوعی ازدواج درونی به وحدت رسند. فردیت جدیدی که از این ازدواج متولد میشود، جامع اضداد است. فردی است به وحدت رسیده و یکپارچه. خودِ خودش است با ذهنی رام و پذیرا. البته در بسیاری از موارد، چنین زایمانی سخت و دردآور است زیرا “من” باید بسیاری از توهّمات و خواهشهایش را به دور بریزد. باید سروَری موهومش را فراموش کند. جز این باشد وحدتی شکل نمیگیرد و تولدی دوباره در کار نخواهد بود. ای دوست، هر کس دیگری جز این سالکانِ به وحدت رسیده، دچار تضادهای درونی است و غالباً رنجی که در زندگی میبرَند نیز منبعث از همین تضادها و عدم وحدت و یکپارچگی درونیشان است.
مسعود ریاعی