“علم باطنی”
آذر 29, 1403
“دو رکعت نماز کُن فَیَکُون”
آذر 29, 1403⭐️ ریشهٔ عقل یا بهتر بگویم نور خِرَد، در روح اعظم است و بسته به اوست. روح خدا بر همهچیز اشراف دارد و عقلْ خود از عوامل او و دلبستهٔ اوست. این روح خداست که با حیات و آگاهیاش عقل را ایجاد نموده، به جریان میاندازد و استواری میبخشد. عقل وابسته به اوست و این از معنای عِقالگونهاش به وضوح روشن است. عقل از بزرگترین و بهترین مخلوقات خداست. دقت کن! عقل مخلوق است. هیچ فرزانهای عقل را صفت خدا ندانسته است. نگفتهاند که عاقل از اسماء خداست. عقل مخلوق است. و صد البته از بزرگترین و قابل اعتمادترین آنهاست. عقل یک چیز ثابت نیست. آن نیز مراتب دارد. کم و زیاد دارد. بالاترین و لطیفترین مراتبش نزد روح اعظم است. بر خلاف تصور بسیاری، عقل، این روح نیست. مترادف آن نیست. روح، به مثابهٔ مادر عقل است. پرورش دهندهٔ او در جهانهای بیشمار است. تو با پذیرش و تسلیم میتوانی عقل خود را ازدیاد و قوت بخشی و به مراتب بالاتر آن صعود کنی. علم یکی از موتورهای محرکهٔ این صعود است. باید بدانی که عقل، علم نیست. عقل، قوّهٔ درّاکه است. کارش فهم و درک است. حال آنکه علم و دانش مجموعهای از اطلاعات است. کسانی هستند که علمشان بسیار بیشتر از عقلشان است. این بدان معنی است که ریاست دانششان با عقل نیست. زیر نظر عقل کار نمیکنند. به عبارتی دیگر دانششان عاقلانه نیست. فلذا افسار گسیختهاند. پس علمشان نجاتبخش و قابل اعتماد نیست. بلکه گاه دشمن جانشان است. اینان به وسیلهٔ همان علمشان گمراه میشوند و گمراه میکنند. تکنولوژیهای مخرب و ویرانگر، برداشتهای ناصواب و زندگیسوز از دین، همگی از این جملهاند.
ای دوست، فرزانگان کسانیاند که علمشان تحت اشراف عقل و عقلشان تحت اشراف روح اعظم است. چه آنان غایت را به نیکی دریافته و میشناسند.
مسعود ریاعی




