⭐️ علم و دانش ذهنی من و تو در قلمرو الهی جایی ندارد. به درد آنجا نمیخورد. این دانستگیهای ذهنی ما صرفاً برای امور روزمره دنیوی است نه ورود به قلمرو لطیف الهی. آنجا علم زندهٔ خود را دارد که از جنس علم مردهٔ ما نیست. هیچ عالِم و عارف نظری به قلمرو الهی راه ندارد مگر آنکه به حیطهٔ عمل مراقبه یعنی به حیطهٔ خاموشی و تسلیم محض وارد آمده باشد. برای ورود به قلمرو الهی باید بار حفظیات و دانستگیها را زمین گذاشت. هرچه سبکتر، روانتر. چه در آن کیفیت متعالی فقط و فقط انسان خالی و تسلیم را راه میدهند. پُرها پشت در میمانند. علم و دانشهای ذهنی من و تو برای آن کیفیت متعالی، خود یک حجاب است. تاریکی است. و اتفاقاً بزرگترین حجاب و تاریکی همین علم هست؛”العِلمُ هُوَ الحِجابُ الاَکبَرُ”. ای دوست، اینکه همواره بر مراقبهٔ راستین تاکید دارم بدان سبب است که یگانه مجوز ورود به عالَم لطیف خالی بودن است. صاحبان روحهای بزرگ خالیترین افراد از دانشهای واژهایاند. آنها بر اساس علم مرده کار نمیکنند. سنگین و سنگی نیستند. نرم و لطیف و پویایند. دستمایهشان علم زنده و در حال است. خودانگیختهاند. زیرا روح زنده، خودانگیخته عمل میکند و علم زنده، برای روح زنده است. علم زنده از جنس نور است. هم اکنون هست. هر لحظه در هستی جاری است. زیرا از حضور زندهٔ خداوند نشأت میگیرد. روحهای واصِل، آگاهیهای مورد نیازشان را آن به آن از این نور الهی و زنده میگیرند. آنها “یَنظُرُ بِنُورِ الله” اند. با نور الهی میبینند و با همان عمل میکنند و با علم زنده، خداوند را عابدند. و این طریقتی است زنده و حیاتبخش و همهگیر که برای روح تو نیز میسر است. تو نیز میتوانی از همینجا به قلمرو لطیف الهی وارد شوی. کافیست مراقبهٔ اصیل را، خاموشی و تسلیم محض را، فهیمانه دریابی و بدان عامل باشی.
مسعود ریاعی