“کَما اَرسَلنا فِیکُم رَسُولاً منکُم”
(همچنانکه فرستادیم در شما، رسولی از خود شما)!!
☆ این بحث بسیار ظریف و دقیق است، پس دقت کن! رسولان الهی همچنان که قرآن فرموده، انواع دارند. برخی از جنس بشرند و برخی از جنس ملائکه… اما همه ریشه از یکجا گرفته اند و آن “عقل اول” است. عقل اول، پیامبر بزرگ خداست “اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ العَقلَ” (اول چیزی که خدا خلق نمود عقل است). این عقل تجلیّاتی دارد. تمام جهانهای مصنوع، زیر مجموعه ی همین عقل اند. این عقل غیر از عقل جزئی و ناقص و سطحی نگر ماست. آن عقل کل است. از ابتدای خلقت بوده و بر هر چیزی تقدّم زمانی دارد. به واقع جریان هستی از طریق او شکل گرفته و از طریق او به پیش می رود. فلذا از آن به عقل اول تعبیر می شود. برخی آن را به نام روح اعظم می شناسند. به هر حال این عقل یک نور کامل و خلّاقه است. یک تجلّی بزرگ که جاودانه است و بر هر چیزی اشراف دارد. پیامبر اسلام(ص) خودشان را با این عقل معرفی می کنند؛ “اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ عَقلِی” (اول چیزی که خدا خلق نمود عقل من بود). این یعنی پیامبر(ص) تجلّی آن عقل بوده اند. این عقل اول، حقیقت پیامبری است. مغز و جوهره ی رسالت است. وقتی از پیامبران الهی سخن گفته می شود به واقع از کسانی سخن می رود که هر کدام مطابق با شأن و رتبه شان به این عقل مرتبط اند. ریشه نبوت و رسالت شان آنجاست. عقل اول یا همان عقل کل، چونان روحی اعظم در همه جا و همه چیز جاری و ساری است. حضوری زنده و آگاه دارد. به عبارتی؛ همه مخلوقات را در هر عالمی که باشند -چه بدانند و چه ندانند- در بر گرفته است. شعاع وجودی این عقل، این نور خلّاقه، در تمام هستی گسترده است. جایی از او خالی نیست. هر موجودی بنابر قابلیت و استعدادش از این شعاع نورانی برخوردار است. و بالاترین برخورداری از آن انسان است. به عبارتی؛ عقل، پیامبر درونی اوست. لکن هر کسی به این پیامبر دسترسی ندارد. نیل به آن سلوک می خواهد. هجرت از خود به او می طلبد. سالکی که با سلوکش بتواند به این شعاع وجودی اش واصِل شود به واقع وجودش را آگاهانه به عقل کل یعنی پیامبر اعظم متصل نموده است. نجات و رستگاری با این وصل و این تبعیت آغاز می شود. حال دوباره به آیه دقت کن! می فرماید: رسولی که در شما (فِیکم) و از خود شماست (مِنکُم)! و این با دیگر آیاتی که میفرماید؛”رسولی بسوی شما فرستادیم” (اِلَیکُم)، فرق دارد! تعابیر “در شما” و “از خود شما” در چند جای دیگر قرآن نیز آمده است که توجهی تام به درون خود آدمی می دهد. ای دوست، تو زمانی می توانی از پیامبر اسلام(ص)، از عقل کل، تبعیت کنی که از درون خودت یعنی از طریق همان شعاع، وصل شده باشی. عقل یا همان نور خِرَد، صاحب رسالت است. این نور، همیشه زنده، جاری و در حال است. این عقل خود عین عشق است. زیرا اول عاشقِ خدا همین عقل است که خود اولین موجود است. این عقل هیچ تضادی با عشق ندارد. تضادها مربوط به لایه های پایین تر هستی است. این عقل متعالی همه را به عشق و محبت و رحمت فرا می خواند.
بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی