می دانی “مُحِبّ”، از چه رو تنهاست، از چه رو غریب است؟! از چه رو سرگشته و واله است؟! زیرا او دل بر هیچیک از خلایق نمی بندد. چه دلی ندارد که بر کسی یا چیزی ببندد. دلش را “او” برده است. پس براحتی می گذرد و به جذابیت ها و جلوه آرایی هایی که دیگران را پاگیر کرده، وقعی نمی نهد. “مُحِبّ”، یک “رفتن” است. به همین سادگی. این “رفتن” نشان جاودانه ای است که بر سینه دارد. او همواره با این نشان، شناخته می شود. و خوشا بحال کسی که چنین نشانی بر سینه دارد.