آینده، نو نیست. آینده، قدیمی است. همان گذشته است که مرتب دارد خود را تکرار می کند. وقتی تو تصوّری از آینده در ذهنت پدید می آوری، آن به هیچ وجه جدید نیست زیرا تمامی تصوّراتِ آدمی ریشه در خاطرات گذشته دارند، از مجموعه دانستگی های قبلی اش تشکیل شده اند. و آینده همانهایند در لباسی دیگر. همانهایند در رنگ و لعابی دیگر. در واقع همه ی ما تنها اسیر یک معضل ایم، و آن گذشته پروری است. اگر روح و جانت از گذشته پرستی خلاص شود و ذهنت از اسارت دانستگی های آن رها گردد، این آینده پرستی موهوم و مسموم نیز خودبخود از بین رفته است.
مسعود ریاعی