برای سالک، یک آیه همان چیزی نیست که برای عامه است. برای او هر آیه همچون یک راز است که باید گشوده شود. او نه تنها به معنای ظاهری آیات توجه دارد بلکه به پیوند کلمات، اصوات، حرکات، شماره ی آیات و حتی نقاشی حروف نیز توجه دارد. چنین کسی هر بار که قرآن را می گشاید، از هر جایش که بگشاید، خود را در برابر آگاهیِ پیچیده در اسراری می یابد که با توجه به ظرف زمان و مکان و حال، باید آن را به تسلیم دریافت نماید. او هر بار خود را نه مقابل جوهری بر روی کاغذ، که در برابر وجودی زنده و آگاه می یابد که با هر آیه و گاه هر کلمه، به جهانی دگر اشاره می کند و به لایه ی دیگری از آگاهی فرا می خوانَد. گاه در میان آیاتی که به ظاهر اشاره به جهنمی سوزان است، بهشت هایی پنهان می بیند که چون الماسی در آن غوغا مستور گشته اند. دقیقاً همچون آتشی که ابراهیم خلیل(ع) را در آن فرو افکندند و او جز گلستان چیز دیگری ندید! گاه در یک آیه عدد یا اعدادی نمایان می شوند که وقتی در معادله ی صحیح و دقیقشان قرار گیرند، راهگشای فهم آیه ی دیگری است و راز دیگری را می گشاید. و گاه است که سیر حرکاتِ حروف (فتحه و کسره و ضمه و سکون) در یک آیه، از روند فراز و فرود یک ماجرا خبر می دهند و آگاهت می سازند. و گاه است که معانی معکوس رخ می نمایند … و اینها نه به علم و درس و بحث و مدرسه است، که به لطف و به کشف است، به دل دادن و تسلیم بودن به خدای رحمانی است که خود یگانه معلم قرآن است “الرَّحمَن عَلَمَ القُرآنَ”… ای دوست، قرآن نه آن ظاهری است که می بینی و یا شنیده ای، آن یک کتاب اسراری، زنده، پویا و مملو از آگاهی های اعجاب انگیز و کارآمد است که از دسترس اغیار و راهزنان دورش داشته اند و حق هم همین بوده است … قرآن، عزیز من است و به تمامی آیاتش ظنّ نیکو دارم، تمامش خیر است حتی آیات به ظاهر آتشین اش. فکرت را بِشُوی که به یقین می گویم هیچ آیه ی بدی در او نمی یابی. تمامی اش یک حکمت ناب، یک رحمت بزرگ و یک دُرّ مستور است. و جز این هم نمی تواند باشد زیرا نازل شده از سوی ذاتی است که خود سرشار از محبت و رحمانیّت و رحیمیّت است. قرآن، نه کتاب کشتار است، نه کتاب سلطه جویی بر این و آن است، و نه کتابی مرده و بی روح است. قرآن کریم، کتاب سلوک است، برنامه نجات از شرّ نفس شیطانی است.
مسعود ریاعی