امام صادق(ع):
چون این آیه؛ [و کسانی که هرگاه کار زشتی مرتکب شوند یا به خود ستم نمایند، به یاد خدا افتند و برای گناهان شان آمرزش طلبند] نازل شد، ابلیس بر فراز کوهی در مکه به نام ثور رفت و با فریاد هرچه بلندتر، عفریت های خویش را صدا زد و آنان، همگی جمع شدند و گفتند: سَروَرا! برای چه ما را فرا خوانده ای؟!
ابلیس گفت: چنین آیه ای نازل شده است. کیست که بتواند از پسِ آن بر آید؟!
عفریتی از شیاطین گفت: من در برابر آن، چنین و چنان می کنم.
ابلیس گفت: تو از پسِ آن بر نمی آیی!
دیگری برخاست و چیزی شبیه آن گفت. ابلیس گفت: تو هم از عهده اش بر نمی آیی.
وسوسه گرِ خنّاس گفت: من از پسِ آن بر می آیم.
ابلیس گفت: چگونه؟!
گفت: به آنان وعده ی توبه می دهم و امیدوارشان می کنم تا آنکه مرتکب گناه شوند، و چون در گناه افتادند، آمرزش خواهی را از یادشان ببرم!
ابلیس گفت: تو از عهده ی آن، بر می آیی. و او را تا روز قیامت، بر این کار گماشت.
الاَمالی للصدوق ص ۵۵۱