توفیق داشتن، یعنی از “موافقت الهی” برخوردار بودن. موافقت الهی، یعنی هماهنگی با نیروهای هستی. توفیق، ریشه اش “وفق” است و همراهی و همیاری در دل آن نهفته است. برای سالک، “توفیق” چون دانه ای نورانی است که در وجود او کاشته می شود. چه هیچ کاری بدون توفیق داشتن به انجام نمی رسد. کوچک و بزرگ فرقی نمی کند، وجود توفیق، لازم، ضروری و قطعی است. توفیق داشتن، خدا را داشتن است. آنکه خدا را دارد، همه ی نیروهای مرئی و نامرئی را در خدمت کار خود خواهد یافت. و چنین کاری نه تنها شدنی است بلکه مملو از خیر و برکت نیز خواهد بود. برای بهره بردن از “توفیق”، رعایت اصلِ هماهنگی ضروری است. همانگونه که انجام امور در حوزه های طبیعی، بدون هماهنگی و همسویی نیروهای ذیربط میسر نیست، عمل در حوزه ی ماوراءالطبیعه نیز از همین قاعده پیروی می کند. هماهنگی، همسویی و یکسونگری، نشان “توفیق” داشتن است. و آنکه توفیق عملِ صالح ندارد، بهترین راه آن است که از “حَیٌّ قَیُّومٌ” به دعا طلب کند.
مسعود ریاعی