
“ذهن بیگانه”
سپتامبر 15, 2025
“با تمامیت هستی باش نه با جزئی از آن”
سپتامبر 15, 2025⭐️ حقیقت، مؤنثِ مَجازی است. این را واژهاش میگوید. حق، مذکرِ مَجازی است. این را واژهاش میگوید. حقیقت آغوش خود را تنها برای کسی میگشاید و حجابش را کنار میزند که حق باشد. ناحق از حقیقت بیبهره است. آن را در نمییابد. زیرا حقیقت خود را در اختیار هر کس قرار نمیدهد. بین حق و حقیقت قانون هماهنگی خاصی برقرار است. حقیقت تنها حق را جاذب است. پس اهل حق شو تا حقیقت را دریابی. برای اهل حق شدن کافیست که در همه حال تسلیم “حق” باشی. تسلیم راستی و درستی.
⭐️ رسیدن به حقیقت، یک چیز است و زندگی با حقیقت چیز دیگری است. برخی به حقیقت نائل میشوند اما توان با آن بودن را ندارند. رسیدن به حقیقت و همواره با آن بودن، کار فرزانگان است.
⭐️ حقیقت از چشم نامحرمان همیشه در پرده است و تنها کسی که میتواند پرده را کنار بزند، حق است. رؤیت زیبایی و تمامیت حقیقت را تنها چشم حق قادر است. چشمی که یگانهبین است.
⭐️ حقیقت، تعریف ناشدنی اما دیدنی است. درست مثل زندگی که دیدنی و تعریف ناشدنی است. کسی نمیتواند از چیستی حقیقت بگوید جز آنکه به حق ملاقاتش کرده است. و آنان نیز نامحرمان را نگویند و سنت نشکنند. کسانیکه ندیده و نشناخته دست به تعریف و توصیفش میزنند تیر در تاریکی میاندازند. حقیقت هرگز محدود به واژهها نمیشود. باید اهل حق شد و فقط با “مشاهده” آن را دید.
⭐️ حق در بطن هر حقیقتی، مستتر است. همانطور که تمام حروف واژهاش را در حروف واژهٔ حقیقت نهان میدارد. یک قاف مشدد را دو قاف میکند و خود را در حقیقت هر چیزی به ظهور میرساند. حقیقت هر شیء، تجلّی حق است در آن شیء.
⭐️ هر مخلوقِ وجودیافته از “حق”، حقی دارد. در این هستی مخلوق بیحق یافت نشود. هر موجودی همینکه توسط حق وجود یابد صاحب حق شده است. منتها نسبتهای برخورداری از حق متفاوت مینماید. و دقیقاً از این روست که به هیچ موجودی -چه خوشایندت باشد چه نباشد- نمیتوان ظلم نمود. و این یک “حقیقت” است.