⭐️ در حکایات کهن آوردهاند بزرگی شب به خواب دید که فرشتهای طوماری در دست دارد و چیزی مینویسد. پس از او پرسید: چه مینویسی؟
گفت: نام دوستان او.
پرسید: نام مرا هم بنوشتهای؟
گفت: نه
پس از مکثی فرشته را گفت: من نه از ایشانم و نه دوست او، اما دوستِ دوستان اویم و ایشان را دوست دارم…
به ناگاه فرشتهای دیگر در رسید و فرشتهٔ کاتب را خبر آورد؛ که حضرت دوست فرمود، بر سر طومار بنویس: “دوستِ دوستان من نیز دوست منند”.
مسعود ریاعی