⭐️ این حکایتی است قدیمی از سخنان مرحله به مرحلهٔ شاگردی به استادش:
– من احساس میکنم که شما به من راهنمایی لازم را ندادهاید.
“استاد سکوت می کند”
– شما مرا به خود واگذاشتهاید.
“استاد سکوت میکند”
– من باید همهٔ کارها را خودم انجام دهم و خطراتش را تحمل کنم.
“استاد سکوت میکند”
– همهٔ آنچه شما به من دادید برای کشف حقیقت خودم بود.
“استاد سکوت میکند”
– اکنون گمان میکنم در دراز مدت، این بهترین راه بود.
“استاد سکوت میکند”
– من مفتخرم که شما مرا به اندازهٔ کافی معتبر دانستید که گذاشتید حقیقت را خود کشف کنم.
و استاد لبخندی زد و گفت؛ اکنون تو بر پای خویش ایستادی. درس و بحث تمام است و تو خود استادی.
مسعود ریاعی