☆ “ئیل” پسوندی عام به معنای خداست. از این کلمه هم در قرآن و هم در کتب مقدس بسیار استفاده شده است. جبرئیل و میکائیل و …
“حَیّ ئیل” خدای زنده را گویند. “حُرّ ئیل” (خدای آزاد) را. و زنده و آزاد جدایی ناپذیرند. ممکن است کلمه “حُرّ ئیل” را در هیچ کتاب و نوشته ای ندیده باشی، حتی نشنیده باشی. و این مهم نیست، زیرا این ندانستن از عظمت “خدای آزاد” چیزی کم نمی کند. بسیاری از کلمات تامه الهیه، ناپیدایند و این ناپیدایی به معنای نبودشان نیست. هر کلمه ای به وقت ظهورش، پدیدار می شود. خدای آزاد، خدایی است که در اسارت هیچ چیز و هیچ کس نیست. رهاست. مطلقاً رهاست. او حتی در بند قدرت خود نیست. در بند هیچ صفت و اسمی نمی باشد. بی بند است. همه ی “اسماء” را به خدای آزاد نیاز است. زیرا هر کاری -چه کوچک و چه بزرگ- فضای آزاد خود را می طلبد. خدای آزاد بستر هر فعل و اندیشه ای است. اذن ورود است. خود “اذن” است. او که نباشد گویی هیچ چیز و هیچ کاری نیست. خدای آزاد، عین پاکی است. هیچ آلودگی از هیچ سو بدو راه ندارد. زیرا هر آلودگی نیز خود یک بند است. خدای آزاد، خدایی جهانی است. اقلیمی نیست. فرقه ای نیست. عالمگیر است و همه به او محتاجند. همه عوالم ظاهری و باطنی، در بند اوست. اما او خود در بند هیچ کس و هیچ چیز نیست. “فعّال ما یشاء” است. “فعّال لِما یُرید” است. خدای آزاد، مطلق است. یگانه است. دو نیست. چند نیست. بسیطی خالص و بی شریک و بی همتاست. به چشم جاهلان احمق همواره ناپیداست. اما به واقع از هر پیدایی پیداتر است. سالکی که خدای آزاد را بنده باشد، رستگار است. زیرا شبیه او می شود. آزاد می شود. از رنج هر اسارتی رها می گردد. خدای آزاد، کتابش، بیان فرمول آزادی و پیامبرش یک رهاننده است. پرستندگان خدای آزاد جز آزادگان و اهل فتوّت نیستند. چه هر کس را لیاقت پرستیدن او نباشد… و خوشا بحال آزادگان.
مسعود ریاعی