☆ در این هستی دو مسیر کلی وجود دارد؛ یک مسیر از مبدأ هستی است به خلق، و دیگری از خلق بسوی مبدأ هستی. این دو مسیر را چون دو رودی موازی فرض کن؛ یکی رودی است که از مبدأ به خلق سرازیر است و دیگر رودی است که خلق را به مبدأ باز می گرداند. یکی رونده به کثرت است و دیگری بازگرداننده به وحدت. هر کدام از این رودها که جریان آب شان مخالف یکدیگر حرکت می کند، موجودات خود را دارند. در رود اول کسانی اند که تازه به خلق آمده اند، در رود دوم کسانی اند که عمری در خلق بوده اند و اکنون نوبت بازگشت شان است. آنها که در رود اول اند، پر از شور و هیجان اند و توجه شان به دنیا و تسلط بر آن و مدیریت این و آن و پُر از خیالات آرمانگرایانه مختلف اند. و آنها که در رود دیگرند، همه ی این حرفه ها را کهنه کرده اند و اکنون دنیا را با بی تعلقی پشت سر گذاشته و در حال عبور به لایه ی دیگر حیات اند. هر کدام از این دو رود معلمان و راهنمایان خود را دارد. معلمان و راهنمایان موجودات رود اول، بیشتر از سخنوران و متفکران اهل سیاست و تئوریسین های آرمانگرای دو آتیشه اند که همانطور که بیان شد همواره تکیه کلامشان موضوع همیشگی اصلاح دنیا و سلطه بر آن و برخورداری از آن است. معلمان و راهنمایان رود دیگر، بیشتر از عارف مسلکان و مرشدان خروج کرده از دنیایند…. اینها همه را گفتم تا به این نکته مهم بپردازم، و آن اینکه؛ گاه اگر با کسی آبت در یک جوی نمی رود، عصبانی نشو! جریان رودش را ببین! ببین از آنهایی است که تازه سرازیر شده اند یا از آنهایی است که در حال بازگشت اند. وقتی این را بدانی به سادگی در خواهی یافت که؛ طبیعی است موجوداتی که در دو رود -آن هم با جریانهای مخالف- جاری اند، یکدیگر را درک نکنند و وحدت پایداری نداشته باشند. آنها ممکن است به هم برسند اما بزودی از هم جدا خواهند شد. حتی ازدواج کسی در این رود با کس دیگری در آن رود چنین سرنوشتی خواهد داشت. کل هستی اگرچه واحد به نظر میرسد اما در دل خود دو جریان رفت و برگشت را نهان دارد. فلذا بدیهی است که حس و حال یکدیگر را درک نکنند. زیرا منظر جریان رفت همان منظر جریان بازگشت نیست. آنها دو بستر آگاهی متفاوت اند. اگر این نکته را نیک بفهمی، دگر کسی را سرزنش نخواهی کرد! زیرا می دانی که هر کس به همان سویی می رود که جریان رودش او را می بَرَد. نکته دیگر اینکه؛ تعداد بسیار بسیار قلیلی هستند که به اِذن خدا بر فراز هر دو این جریان ها واقع اند. چه اینان هر دو مسیر را به خوبی و موفقیت طی کرده اند و سرشار از تجربه های ارزشمندند. به قول قرآن “دوبار مرده اند و دوبار زنده شده اند”. بزرگان اینان، از برترین معلمین الهی اند و توانایی آن را دارند که مسافران هر دو رود را متناسب با ادراکشان از هستی، به بهترین وجه ارائه طریق نمایند. زیرا خوب می دانند که؛ “دوای اهل هر شهری جداست”.
مسعود ریاعی