⭐️ هر انسانی همواره مابین دو کیفیت مؤنث و مذکر در نوسان است. آنگاه که دریافتکننده است مؤنث و آنگاه که دهنده میشود مذکر است. فرقی نمیکند که نرینه باشد یا مادینه. کیفیت ذَکَر و اُنثیٰ به دهندگی و گیرندگی بستگی دارد. آنگاه که آگاهی دریافت میکنیم در کیفیت مؤنث بسر میبریم و آنگاه که آگاهیبخش میشویم در کیفیت مذکر هستیم. هرگاه که عامل به عمل میشوی، مذکری، و چون عملپذیر میگردی، در حالت مؤنثی. تمام حواریون عیسی مسیح چون از او آموزش میگیرند، در حالت مؤنثاند و چون هر کدام به قلمروی گسیل میشوند تا دیگران را آموزش دهند، مذکرند. آنکه در برابر خدا تسلیم محض است، حالتی مؤنثگونه دارد. زیرا سالک در این کیفیت، پذیرای مطلق است. و چون اِذن آموزش به او دهند، به کیفیت مذکر در میآید. عوالم هفتگانه نیز نسبت به یکدیگر مؤنث و مذکر بافته شدهاند. هر عالَمی نسبت به عالَم بالای خود، مؤنث و نسبت به عالَم مادون خود، مذکر است. از بالایی نور حیات را میگیرد و به پایینی میدهد. کالبدهای انسان نیز بر اساس همین الگو یکی در میان مذکر و مؤنث بافته شدهاند. اگر کالبد جسمانی کسی مؤنث است کالبد عاطفیاش مذکر است. برای همین است که زنان از نیروی عاطفی قویتری برخوردارند…
این یعنی هیچکس نمیتواند بطور مطلق ادعا کند که مذکر یا مؤنث است. مذکر و مؤنث بودن از منظر باطنی بستگی به موقعیتی دارد که شخص در آن قرار گرفته است. ای دوست، پس هر جا که در قرآن کلمات ذَکَر و اُنثیٰ و زوج و زوجه و امثالهم را دیدی، زود آن را به نرینه و مادینه معمولی ترجمه نکن. چه داستان ذَکَر و اُنثیٰ فراتر از این حرفهاست.
مسعود ریاعی