⭐️ ابتدا طلب کن. بعد طلب را هم رها کن. در اسارت طلب نمان. و آنگاه تو برخوردار گشتهای. نه عاشق باش، نه معشوق. عشق باش. عاشق اسیر است و معشوق امیر. نه اسیر باش و نه امیر. عشق که باشی همهجا هستی، بیاسارت و بیریاست. اما برای رسیدن به عشق باید از دو وادی عاشقی و معشوقی گذر کنی. چارهای نیست! و چون گذر کنی، تو آزادی. چه تنها این عشق است که آزاد است، نه عاشق و نه معشوق. عشق که باشی حقیقت چیزها را پیوند میزنی. واحدی میشوی ایجادکنندهٔ وحدت. عشق باش که هیچ عاشق و معشوقی، بیعشق ره به وصال نخواهند برد. و یادت باشد که عشق ناپیداست و در سکوتی اسرارآمیز ساکن است. و آنچه که پیداست و قیل و قال دارد عاشق و معشوق است.
مسعود ریاعی