“وَارحَمنا وَ اَنتَ خَیرُالرّاحِمِینَ”
(و ما را مورد رحم قرار ده که تو بهترین رحمکنندگانی)
⭐️ای دوست، در معنای رحم چه تصور کردهای؟! هر چه باشد اکنون تصورات و گمانهایت را کنار بگذار تا با هم به وجهی دیگر رویم. رحم کردن، تحت پوشش و حمایت قرار دادن است. درست همانطور که رَحِم نطفه را در بر میگیرد تا آن را به غایت و کمال خویش برساند، رحم کردن خدا نیز چنین است. آن نوعی پرورش است. یک سیر تکاملی همهجانبه. رحم کردن آن نیست که تو را همینگونه که هستی رها کنند. آن نیست که صرفاً تو را ببخشند و کاری به کارت نداشته باشند. در رحم کردن خدا، پر از اتفاقات گوناگون است. تو دم به دم استحاله میشوی. پخته میشوی. آن میشوی که باید بشوی. آن که مورد رحم قرار میگیرد به واقع در مسیر پر ماجرای رشد افتاده است. در قاموس باطنی، رحم کردن و مورد رحم واقع شدن، یک اتفاق بزرگ و با برکت است. تازه شروع ماجراست. رحم کردن خدا به معنای این رحم کردنهای سطحی و متعارف نیست. اگر خدا به تو رحم کند، تو را به کورهٔ کیمیاگری میفرستد تا مس تو را طلا کند. تا تو را به الوهیت خویش واصِل گرداند. اگر خدا به تو رحم کند، آن انسان قبلی را میمیراند تا از تو انسانی جدید خلق کند. رحم کردن خدا فرمولها دارد و پر از ماجراهای زندگیبخش است. تو آن به آن نو میشوی. از منظر انسانهای معمولی، رحم فقط یک واژه به معنای بخشش است اما از منظر سالکان، عالَمی است لطیف که در آن کیفیت همه چیز در خدمت رشد و بالندگی است. آن یک سلوک همهجانبه تحت اشراف خداوندی است. تو وقتی مورد رحم خداوند واقع شوی، یعنی با خود خدا سلوک میکنی. تحت حمایت اویی. و خدا، هم ارحمالراحمین (برترین رحمکنندگان) است و هم خیرالراحمین (بهترین رحمکنندگان). و خوشا به حال آنان که مورد رحم خدا قرار گرفتهاند.
“وَ اَدخِلنا فِی رَحمَتِکَ وَ اَنتَ اَرحَمُ الرّاحِمِینَ”
(و ما را به رحمت خود داخل کن که تو برترین رحمکنندگانی)
بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی