673- “ثُمَّ اَورَثنَا الکِتابَ الَّذِینَ اصطَفَینَا مِن عِبادِنا”
(سپس این کتاب را به بندگان خود که برگزیده ایم به میراث دادیم)!
☆ دقت کن که چه می گوید! این کتاب ارثیه است! آن را به ارث می برند. آن هم نه همه کس! بلکه فقط بندگان منتخب. این یعنی صاحب کتاب، آن نیست که کتاب را میخواند و واژه و لغت آن را معنا می کند و تفاسیر عریض و طویل می نویسد. بلکه تنها بندگان راستین اش وارثان کتاب اند. دیگران ممکن است عالم و علامه شوند اما وارث کتاب نیستند. تنها بندگان برگزیده وارث کتاب خدایند. و باز دقت کن! نمی گوید که وارثان از دانشمندان نامی و از زاهدان و عابدان و رهبانان آنچنانی اند، بلکه می فرماید بنده اند، از بندگان اند! و بنده ی خدا کسی است که بنده ی غیر او نیست. بنده ی این و آن نیست. بنده و برده ی هیچ صاحب مقامی نیست. از هر بندگی رهاست. آزاد است. نه بنده ی پول و قدرت است، نه بنده ی شهرت و مقام و چیزهای دیگر. او حتی بنده ی علم و آگاهی هم نیست. بنده ی بهشت و جهنم هم نیست. صرفاً و تماماً بنده خدای واحدِ مطلق است. تسلیم محض است. چنین کسی وارث کتاب است. به واقع کتاب حقیقی نزد اوست. آگاهی ناب در سینه ی اوست. دیگران تنها ذهن شان با کتاب آشناست و فقط مشتی اصطلاحات و تعبیرات مختلف حفظ کرده اند. لکن وارث، روح و جانش خودِ کتاب است. خواندن وارث با خواندن دیگران از زمین تا آسمان فرق دارد. کاری که از نَفَس وارث ساخته است از قیل و قال دیگران بر نمی آید. برای فهم کتاب خدا، باید وارث زنده را دریافت. زیرا کتاب زنده، وارث زنده دارد. چنین وارثی شبیه هیچکس نیست. زیرا بنده ی کسی نیست. او شبیه خالقش است. شبیه خالق مطلق. و یادت باشد که ارثیه دو گونه است: زنده و مرده. آن که از مردگان به ارث برَد، خود نیز مرده است و آن که از زندگان به ارث برَد، خود نیز زنده است. ارثیه ی مردگان، میمیراند و ارثیه زندگان، زندگی می بخشد. ارثیه زنده را باید از روح زنده ی خدا دریافت. و اما وارثان میراث زنده همچنان که در ادامه ی آیه آمده، خود سه گونه اند: برخی از فرط عظمت میراث، به نفس خویش ستم کنند(یعنی خودشان بر نفس خودشان سخت گیرند و از برخی نعمات محرومش کنند)، برخی میانه رو باشند، و برخی به اذن خدا پیشتاز در کارهای خیر گردند.
بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی