☆ من دچار “لا اله الا الله” ام. پس از این دچار شده بشنو، و این “لا اله” (هیچ خدایی نیست) را اصلی اساسی بدان. چه تا آن نباشد رهایی نیز ممکن نباشد. من با “هیچ خدایی نیست”، به خدایم رسیده ام. خدایی که شبیه هیچ خدایی نیست. لا یُدرَک و غیر قابل توصیف. آزاد و فرا دست. با این وجود تمامی تجلیاتش را به دیده ی احترام می نگرم و متواضعانه در برابر ذات پاک شان کرنش می کنم. پس به تمام هستی نیز عشق می ورزم. زیرا این جریان هستی است که مرا به خدایم رهنمون گشته است. همیشه به خاطر داشته باش که این “هیچ خدایی نیست” است که “حقیقت محض” را اثبات می کند. من به این کفر، ایمانی بزرگ دارم.
مسعود ریاعی