… لیکن شما خود ستمگران را بر جایگاه خویش مسلط ساختید و زمام امور خدا را به دست آنان سپردید؛ هم آنان که به شبهات عمل می کنند و در راه خواهش های نفسانی گام بر می دارند. فرار شما از مرگ و علاقه تان به این زندگی که به هر حال از شما جدا خواهدشد، آنان را بر این مقام، تسلط بخشیده است. شما ناتوانان را به چنگال آنان سپردید که برخی بنده و مقهور و برخی دیگر در تأمین معاش خود، درمانده و مغلوب گشته اند. در کار کشورداری، خودسرانه عمل می کنند و جامه ی رسوایی هوسرانی هایشان را بی محابا به تن کرده اند؛ چرا که تبهکاران را الگوی خویش ساخته اند و بر خداوند جبّار، گستاخ شده اند. در هر یک از شهرهایشان خطیبی زبان آور بر منبر دارند. پس میدان برایشان خالی گشته و دست هایشان در آن، باز است و مردم چاکران و غلامان آنها گشته اند و دست تعرّضی را از خود دور نتوانند کرد. برخی زورگوی و سرسخت اند و بر ناتوانان می تازند و سخت می گیرند و برخی رؤسايی هستند که خدای آفریننده و بازگرداننده را نمی شناسند …
خداوند ما را بس است. به او توکّل می کنیم و به او روی می آوریم و بازگشت، به سوی اوست.
تُحَفُ العُقُول ص ۲۳۷