برخی می گویند؛ اخلاق برای حفظ خود است. آخر کدام خود؟! خودی که پر از آلودگی است که حفظ کردن ندارد! سالک اول باید خود را پاک کند، خالی از اوصاف رذیله ی بشری کند، آنگاه این پاکی را، این خالی بودن را حفظ کند. هر حفظ کردنی قبل از این خالی شدن خطاست، حفاظت از خود نیست، حفاظت از بیماری هاست. برخی هر صبح و شام آیه ی “فَاللهُ خَیرٌ حافِظاً وَ هُوَ اَرحَمُ الرّاحمینَ” را می خوانند و بر خود فوت می کنند، اما لحظه ای نمی اندیشد که آخر چه چیز خود را می خواهی حفظ کنی؟! وجودی که پر از حرص، طمع، غرور، کینه، تکبر، خشم و دیگر صفات رذیله است که حفظ کردن ندارد. این آیه ی شریفه، برای حفظ پاکی است، حفظ نوری است که فقط در پاکی و تهیگی، ظهور می یابد. حفظ خود، قبل از آنکه از بیماریهای نفسانی خالی شده باشی، خطرناک است، اخلاق نیست، دقیقاً ضد اخلاق است. برای همین تزکیه در قرآن مقدم بر هر چیز است. حتی مقدم بر تعلیم است. آموزش دادن هر تعلیم اسراری، آن هم به وجودی که هنوز خالی نشده باشد، خسارت بار است. حکمت را در غیر جای خود خرج کردن است. اخلاق یعنی خالی شدن، و چون خالی شوی، به طرفة العینی از اخلاق الهی پُر می شوی. “تَخَلَّقُوا بِاَخلاقِ اللهِ” اینگونه میسر می شود. و تنها اخلاق صحیح همین است. به آن اخلاق فطری می گویم. همان فطرت الهی. ای دوست! خالی شو، تا خداوند تو را پُر نماید.
مسعود ریاعی