تفسیر رهاییتفسیری بدیع و خیره کننده در شرح معانی سوره ی صافات برای رهایی از رنج
سپتامبر 4, 2016نکات قرآنی ۱
ژوئن 12, 2020
خطاب دوست
ترجمه المخاطبات امام نِفَّری متنی عارفانه که هزار سال مهجور مانده بود!
تماس بگیرید
مقدمه
آنچه پیش روی شماست، ترجمه ای مفهومی از کتاب “المُخاطبات” امام نِفَّري از عرفای بزرگ قرن 4 هجری است. کسی چیز زیادی از او نمیداند. همعصر حلاج است و ایرانی الاصل. از فحوای کلمات حکیمانه اش هویداست که “حکمت نوریّه” را خوب می شناسد. استاد “توقف ذهن” در سلوک است. از کلامش پیداست که صاحب روح بزرگی بوده است. کلمۀ واصِل شایستۀ اوست. با این وجود و علی الأسف حتی جامعۀ کتابخوانِ ما، غالباً نه نامش را شنیده اند و نه اثر سترگش “المَواقِفُ وَ المُخاطِبات” را خوانده اند. و این ترجمۀ “المخاطبات” است. حیفم آمد که سالکان حق از این اثر عارفانه محروم بمانند لذا از حضرت حق مدد طلبیدم تا آن را به فارسی روان و قابل فهم برگردانم. زیرا ترجمه های تحت اللفظی، ادبی و یا لغت به لغت برای فهم چنین شاهکاری کارساز نیست. و این به چند دلیل است. یکی آنکه او خود چیزی ننوشته، بلکه در جوشش وصل خود، آنگاه که نه نفسی است و نه ذهنی و نه غیری، سخن گفته و این سخنان بعدها به کتابت در آمده اند. و پر واضح است که فهم و ترجمۀ کلامی که در حال “وصل” بیان گشته با ترجمه یک نوشتۀ متعارف عارفانه کاملاً متفاوت است. باید تا آنجا که امکان دارد با روح گوینده، هماهنگ و همراه بود. در یک کلام، این یک اثر محاوره ای است. آن هم نه هر محاوره ای. بلکه محاوره ای آسمانی! لذا باید آن را با حال گوینده اش فهمید. جز این باشد ترجمه های غیر مفهومی برای چنین اثری کاربردی کیمیاگرانه نخواهد داشت. دیگر اینکه یحتمل این اثر در طول بیش از هزار سال دستخوش تغییراتی گشته است. از بافت برخی از جملات چنین به نظر میرسد که در استنساخ هایی که کاتبان متعدد در طول سده های مختلف نگاشته اند اشتباهاتی در کتابت برخی کلمات و یا نقطه گذاری ها، اتفاق افتاده است. لذا برای فهم بهتر و عمیق تر برخی از جملات و کلمات به ظاهر ناهماهنگ و به ظاهر نامفهوم، راهی نیست جز آنکه با روح کلی کتاب آشنا و هماهنگ بود.
این ترجمه بر پایۀ متن عربی چاپ شده در انتشارات “المتنبی” قاهره است که در سال 1935 میلادی بهمراه ترجمۀ انگلیسی اش به طبع رسیده است. آن کتاب را “آرتور یوحنا أربری” استاد وقت “الجامعه المصریه” که همزمان در دانشگاه کمبریج فعال بوده، مقابله و تصحیح نموده است.
* ای دوست! هیچ ادعایی بر فهم کامل در کار نیست. اما این را میدانم که فهم نسبی جملات پر مغز و موجز امام نِفَّری دل عاشق میخواهد. فراذهن سالکانه می طلبد. و اینها همه زیرمجموعه های لطف الهی است. لذا آنان که اسیر منطق بشری اند، طرفی نخواهند بست. پس بهتر آنست که انسانهای ذهنی، همانان که با خلسۀ عظمی بیگانه اند، وقت شان را تلف نکنند، چه این مائده از آنِ سفرۀ آنان نیست…
وَمَا تَوفِیقِی إلّا بِاللهِ
(مسعود ریاعی)
مخاطبه 1
یا عبد إن لم أنشر علیک مرحمة الرحمانیه...
* ای عبد! اگر عشق و رحمتم را بر تو نمی گستراندم، فریبکاریهای عالَم محسوسات، تو را از شناخت و معرفتم محروم می نمود!
* ای عبد! اگر با انوار جبروتم وجودت را نمی پوشاندم، رُبایندگانی که روح آدمی را به ذلت میکشانند، و نابودکنندگانی که کارشان تباهی است، تو را از بین برده بودند!
* ای عبد!اگر با جام های معرفتم تو را از لطف و مهربانی ام سیراب نمی کردم، علوم مختلفه تو را تشنه می کرد و هر خاطر و دانسته ای، تو را بسویی میکشاند واز مسیر منحرف می نمود!
* ای عبد! منم ناطق، و نطقم نطقِ متعارف نیست! و منم زنده، و حیاتم زنده بودنِ متعارف نیست! عقول از درک ام وامانده اند و اندیشه ها در فهمم فرو مانده اند!
* ای عبد! منم آن حاکمی که محکوم نمی شود! و منم آن عالِمی که معلوم نمی گردد!
* ای عبد! اگر بی نیازی ام نبود، تو بی نیاز نمی شدی و اگر دائمیّتم نبود، تو دوام نمی یافتی!
* ای عبد! دست از خواستۀ خود بردار، تا از پوستۀ محدودیت خویش خارج شوی!
* ای عبد! اگر پیش از آنکه تو را بیافرینم نامت را در جرگۀ عارفان نمی نوشتم، هرگز با یافته های محدودت به معرفتم دست نمی یافتی!
* ای عبد! اگر ندانی که تو را با من چه نسبت است در حوزۀ معرفتم استقرار نیابی!
* ای عبد! اگر در حوزۀ معرفتم استقرار نیابی، کیفیت تعامل با من را نخواهی دانست!
* ای عبد! اگر بفهمی که مرا با تو چه نسبت است از اهل سلوکِ مراتب من خواهی بود!
* ای عبد! آیا میدانی که مراتب چیست؟!مراتبِ عزت در قیامم و مراتبِ محقق شدۀ مقامم! این مراتب، وجودِ مقربانم اند. اینان وجودِ اولیاءام اند!
* ای عبد! خودت را بشناس که کیستی تا ثابت قدم شوی و قلبت آرامش یابد!
* ای عبد! چون دریابی که کیستی، توان صبر خواهی یافت و صبوری بر تو سخت نخواهد بود!
* ای عبد!چون دریابی که کیستی، به علم شهودی، جایگاهم را در علم هر عالِمی، و مَقرَّم را در سُرور هر مسروری خواهی یافت! و چون از چنین شهودی برخوردار شوی، تو خود گواهم بر جهانیان خواهی بود! و چون گواهم بر جهانیان شوی، بر تو بشارت باد که رفیق و همره پیامبرانی!
* ای عبد! اگر به ذهن و تدبیر خود ره بسپاری، من أَولَی از توأم! و اگر به تسلیم، حق را حامل باشی، تو أَولَی از منی!
* ای عبد! پیوسته تو را از معرفت میانمان باخبر میکنم تا بدانی که تو را با من چه نسبت است! و چون نسبتت را با من دریافتی، به رابطۀ میان من و تو و همۀ أشیاء پی خواهی برد!
* ای عبد! منم که نزدیک توأم، اگر این قُرب نبود، به معرفتم نائل نمی شدی! منم که خود را به تو می شناسانم، اگر این شناخت نبود، طاعتم نمی کردی!
* ای عبد! در همه حال به من پناه آور، تا در همه حال از آنِ تو باشم!
* ای عبد! حال که تو را به مقام شهود رساندم تا ذکرم مانعی میان من و تو نباشد و اسمم حجاب میان من و تو نگردد، قصدم کن و به خودِ من تحقق یاب! بدان، هر که را بخواهم به ذکرم سرگرم نموده و او را از هر چه بخواهم مانع می شوم! و بدان هر که را بخواهم به واسطۀ اسمم محجوب می سازم! پس دریاب که تو از خاصان منی!
* ای عبد! من از علم تو، به تو سزاوارترم! من از عمل تو، به تو سزاوارترم! من از رؤیت تو، به تو سزاوارترم! از من بشنو و علم و عمل و رؤیت و توقف ذهنت را به آستانۀ من فرو انداز! تنها و بی هیچ تعلقی در حضورم وقوف کن! نه با علم، که علم تو را از نگاه تیزبین من نمی پوشاند! نه با عمل، که عمل تو را از قدرت من مصون نمی دارد! و نه با رؤیت، که رؤیت تو را از بیکرانگی ام بی نیاز نمی کند! و نه با وقفۀ دانستگی، که وقفۀ دانستگی مالک چیزی از من نمی باشد!
* ای عبد! در دنیا تنها و بی هیچ تعلقی در حضورم باش چه تو را تنها در قبرت ساکن کنم!و تو را تنها از آن بیرون آرم! و روز قیامت تنها در حضورم وقوف کنی! زیرا آنگاه که تنها باشی، تنها وجه مرا می بینی! و چون تنها وجه مرا ببینی، نه حسابی در کار بُوَد و نه کتابی! و چون نه حسابی باشد و نه کتابی، هیچ ترس و هراسی نخواهد بود! و چون ترس و هراسی نباشد، تو از شفیعانم باشی!
* ای عبد! خشنودی به غیرم، حجاب خشنودی من است! و این حجابی است که تو را به ویرانه های دور از حقیقت می کشاند! چه اهل آن باشی یا نباشی!
سال انتشار | 1395 |
---|---|
تعداد صفحات |
محصولات مرتبط
-
نکات قرآنی۳
تماس بگیرید