⭐️ مگر متقین چه کسانیاند که خداوند سرپرستیشان را بر عهده دارد؟! به تو خواهم گفت؛ اینان کسانیاند که از خواستههایشان دست شستهاند. بیخواهش و بیآرزویند. تسلیم محضاند. داشتن و نداشتن برایشان علیالسویه است. با هر دو حال میکنند. و دقیقاً از این روست که هرگز در نمیمانند. زیرا همواره برایشان راه خروجی هست. زیرا سرپرستیشان را خدایی بر عهده دارد که راههای خروج از رنج را به خوبی میشناسد. متقی آن نیست که مدام از این و آن پرهیز میکند، بلکه آن است که جلوهگریهای دنیا را به هیچ میگیرد. به هیچ گرفتن یک چیز است و پرهیز چیز دیگری! در وجود متقی تضاد و درگیری نیست. اینطور نیست که چیزی را بخواهد، ولی ادای نخواستن را در آورد. او اصلاً نه اهل خواستن است نه اهل نخواستن. تسلیم است. و تمامی مواهب و نعمات اصیل الهی از این کیفیت سر برون میآورد. متقین در وجودشان حضور خدا را صیانت میکنند. و خدا برای اینان فراتر از هر چیزی است. متقین نرم و پذیرایند. متعصب و کوردل نیستند. آنان خالی از خشم و کینهاند. نگاهشان همواره باز و روشن است. مفهوم “وَاتَّقُوا اللهَ” برای اینان یعنی؛ “خدا را در وجودتان صیانت کنید”! چه هیچ چیزی جز “حق” ارزش صیانت ندارد. اوست که هم چیز و همهکس است. یگانه وجود حقیقی اوست. او که باشد همهٔ خوبیها خواهند بود. لازم نیست به چیز دیگری فکر کنی و آرزومندش شوی. متقین جز آزادگان نمیتوانند باشند. آزاد و رها از همهٔ چیزها. متقین رهایییافتگاناند. رها از اسارت زر و زور و تزویر. رها از قدرت و فزونطلبی. رها از خودبزرگبینی. رها از کینه و نفرتپراکنی. رها از آرمانپرستی. و در یک کلام؛ رها از هر خواهش و آرزو. زیرا متقین کسانیاند که نقد را دارند، خودِ خدا را.
مسعود ریاعی