“وَ یُبطِلَ الباطِلَ”
(و باطل را اِبطال میکند)!
– و اما باطل و گسترهٔ آن!
باطل، ناحق را گویند. ناراستی و نادرستی را. در فرهنگ قرآن، هر آنچه را که بجای خدا بخوانند باطل است؛ “ذٰلِکَ بِاَنَّ اللهَ هُوَ الحَقُّ وَ اَنَّ ما یَدعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الباطِل”. باطل، همان پوچ و بیارزش و ناپایدار است که مدام قصد دارد در پوششهای گوناگون خود را بجای حق جا بزند، که البته مدام هم دوره به دوره اِبطال میشود. بَطّال که از ریشه همین کلمه باطل است به معنای بیکاره است. کسی که مفید نیست. مفتخور است. و باز از همین ریشه واژهٔ البَطَل را داریم که اینبار به معنای قهرمان هست. قهرمان و قهرمانپروری نیز ریشه در باطل دارد. هرگاه توهّم زدی که یک قهرمانی، بدان که باطلی. قهرمان، یعنی چیره به زور قهریه. آن در سلوک اِلَیالله بیمعنا و بیارزش است. در سلوک حق، تواضع و نرمی و تسلیم است که پیروز است، که موجب ایصال به حق است. در سلوک، محو شدن اصل است و در قهرمانی، بارز شدن به قوّه قهریه. یک سالک، مبارز هست اما قهرمان نیست. او خود را قهرمان نمیداند و به سوی قهرمانی حرکت نمیکند. سیر او همواره بسوی رهایی است. خداوند هیچ باطلی را استوار نمیکند، بلکه به موقع اِبطالش میکند. او تنها حق را تثبیت و استوار میگرداند؛”لِیُحِقَّ الحَقَّ وَ یُبطِلَ الباطِل”! پس اگر حقبین، حقگو، حقمدار و حقپرست باشی، تثبیت میشوی. کسانیکه حقیقت را انکار کنند از منظر قرآن، “مُبطِلُون” هستند. یعنی یاوهگویان. اینان به زعم خود مُبطِل حقاند، حال آنکه خداوند مُبطِل باطل است. این مُبطِل از اسماءالله است. و بسیار کارآمد است. زیرا رسواکنندهٔ هر باطلی است.
بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی