یا عَبدُ بَنَیتُ لَکَ بَیتَاً بِیَدِی اِن هَدَمتَ ما بَنَیتَهُ بِیَدِکَ …
* ای عبد! اگر آن خانه ای را که به دستت بنا کرده ای، ویران کنی، خانه ای به دستم برایت خواهم ساخت!
(توضیح: اینجا اشاره به خانه ی حقیقی و جاودانه است. ذهنیات و برداشتهای ما، خانه ای سست و ویران شدنی است، قابل اعتماد نیست. خانه ی حقیقی آن است که خداوند بر اساس آگاهی لایتناهی خویش بنا می کند، که خود بهشت یگانگی است)
* ای عبد! اگر رؤیتم کنی، دگر نه پدری است که تو را به خود کِشَد و نه فرزندی است که طلبِ مهربانی ات کند!
) توضیح: گویی همه تعلقات ما، توهّمی رؤياگونه بیش نیست! اگر توجه به “او” نباشد، ما در توهّمی بزرگ گرفتار آمده ایم. رؤیت او، رفع توهّمات است)!
* ای عبد! اگر بتوانی مرا در دو چیزِ ضدِّ هم ببینی، حقاً که تو را برای خودم برگزیده ام!
) توضیح: یک سالک واصِل از ورطه ی تضاد گذشته است و هیچگاه نمی گوید که او، در نور هست و در ظلمت نیست، در خوشایند هست و در ناخوشایند نیست، در روز هست و در شب نیست، در سکون هست و در حرکت نیست … یک سالک واصِل، او را در هر کجا و ناکجا ناظر است! و خوب میداند که ورطه ی تضاد، بازی ذهن است)!
* ای عبد! اَمرت را به تمامی به من واگذار کن!
* ای عبد! “غیبت”، آنست که مرا در چیزی نبینی! و “رؤیت”، آنست که مرا در هر چیزی ببینی!
* ای عبد! یک روز را برای من قرار بده و یک روز را برای خودت! و به روز من آغاز کن تا روز من، روز تو را در خویش حمل کند!
( توضیح: روز او، عین موفقیت و پیروزی است، اگر امر خود را به او تفویض کنی، امورت به بهترین وجه حل و فصل خواهد شد! در روز او، تماماً از آنِ او باش!)
* ای عبد! یک روز برای من صبر پیشه کن تا نگذارم هیچ روزی بر تو مسلط شود!
* ای عبد! اگر مرا نبینی، هر آنچه که ببینی، تو را در خویش فرو خواهد بُرد!
* ای عبد! چه هنگام ناخوشی ها، زانوی غم به بغل گیری، و چه هنگام خوشی ها، به شادی ات مأنوس شوی، بدان که خواست من، چیره است!
بر گرفته از ترجمه المُخاطبات امام نِفَّری(قرن ۴ هجری)
ترجمه و توضیح؛ مسعود ریاعی