وقتی همه چیز در گذر است، سعی نکن چیزی را ثابت نگه داری، زجر خواهی کشید. تو نیز بگذر. کسی نمی تواند در برابر جریان توفنده ی رفتن بایستد. با شمشیر با باد مبارزه نکن. چه بازنده ی این مبارزه از پیش معلوم است. یک مؤمن به جریان رُبُوبی اش تسلیم است. اصل ثابتش پذیرفتن این رفتن است. آن آرامش مسحورکننده نیز در همین پذیرفتن است. وقتی “راه” را آگاهانه و تسلیم وار پذیرفتی، با الوهیت خویش ملاقات خواهی کرد و معنای سفر با خدا را به تجربه خواهی نشست. گذر با خدا، زیباترین سفر یک سالک است. سفری منحصربفرد که خاص توست. پس روان خویش را از هر چیزی جز “او” آزاد کن و همسفر خوبی باش. او تو را به خویشتن خویش خواهد رساند. حقیقتش را بخواهی جز او هیچ همسفری وجود ندارد. همسفری که از اول تا آخر با تو بوده است و تو از او غفلت داشته ای.
مسعود ریاعی