“ابتدا و انتها”
سپتامبر 23, 2018
“عاشورا پیروزی اندیشه عدم خشونت است”
سپتامبر 23, 2018
روزی دو دنیاخور شکم برآمده نزد پیری رفتند تا شاید آنها را به شاگردی بپذیرد. یکی آمده از شرق و دیگری آمده از غرب. اولی ادعای خدا باوری داشت و دومی نشان کفر و انکار.
پیر سر فرو انداخت و پس از لختی نگاهشان کرد و گفت: هر دوی شما را می پذیرم اما به یک شرط؛ تو دست از خداباوری ات برداری، و تو دست از سر کفرت. زیرا نه خدای تو، خدای واقعی است و نه کفر تو، کفر نجات بخش. شما دو روی یک سکه اید که به مرداب افتاده اید. باید شما را شست و از نو کفر و ایمان را تعلیم تان داد.
مسعود ریاعی