نکتهای درباره:
“ارادهٔ تو، نه ارادهٔ من”
⭐️ ما ارادهای از خود نداریم. ما همه تحت تأثیرات عمل میکنیم. همواره نیروهایی از بیرون و درون، ما را به عمل وادار میکنند. ما صرفاً واکنش داریم و واکنش داشتن عمل ارادی نیست. ارادهٔ آزاد وقتی است که تو خودت بی هیچ فشار و انگیزهای -درونی یا بیرونی- نسبت به کاری مبادرت ورزی. ما حتی غذا که میخوریم تحت تأثیر گرسنگی بسوی غذا میرویم. در مورد هر چیزی که موضعگیری میکنیم تحت تأثیر نیرو یا فشاری است که موضعگیری میکنیم. این تأثیراتاند که ما را بسوی عکسالعمل میکشانند نه ارادهٔ آزاد خودمان. ارادهٔ آزاد چیز دیگریست. آن رها از انگیزه و رها از تأثیرات است. ما بر خلاف تصورمان صاحب اراده نیستیم. هنوز نشدهایم. در سلوک، اول باید ارادهٔ خودت را بدست بیاوری بعد به خدا بگویی “ارادهٔ تو، نه ارادهٔ من”! جز این باشد جملهات بیپایه و اساس است. زیرا اصلاً ارادهای نداری که بخواهی حرفش را بزنی! نکته را دریاب! برای برخورداری از اراده آزاد، باید یاد بگیری تحت تأثیرات عمل نکنی. باید یاد بگیری تمامی منهای جعلی را به دور بریزی و خالی شوی. باید مدتی بدون انگیزه عمل کنی. بدون انگیزه ببخشی. بدون انگیزه خیر برسانی. مدتی بدون برای کار کنی. تا از شرطیشدگی تأثیرات بدر آیی. و آنگاه که برخوردار از ارادهٔ آزاد خود شدی -فقط آنگاه- میتوانی به قادر مطلق به دعا بگویی؛ “ارادهٔ تو، نه ارادهٔ من”! این جملهٔ دعائیه تنها در این صورت است که راست و درست و با معنی است.
مسعود ریاعی