☆ “نام و ننگ” یک ترفند روانی است که در اکثر فرهنگها جاخوش کرده و کارکرد خودش را دارد. بر اساس چنین اصطلاحی؛ به فرد القا می کنند که تو باید نامی برای خودت دست و پا کنی و نامی از خود بجا بگذاری! زندگی چیزی نیست جز همین نام بجا مانده! و از این حرفهای مزخرف! ظاهر این قضیه شاید برای ساده لوحان، وجیه به نظر برسد اما اگر نیک بنگری در اصل یک برنامه فریب، برای در اختیار گرفتن اشخاص نفسانی است. ترفندی روانی تا نیروی تو را در اختیار گرفته و در راهی از پیش برنامه ریزی شده از وجودت استفاده کنند. تلقینی است ساحرانه که در هر فرهنگ و تمدنی از آن بهره برده اند. زیرا جواب می دهد و این از قدیم الایام بوده است، مثلاً آشیل قهرمان اسطوره ای یونان، در ابتدا حاضر نبود به جنگ تروا برود، اما همینکه به دام تلقین روانی “نام و ننگ” افتاد، ناچار به حضور در جنگ شد تا از خود “نامی” بجا گذارد! حیله ی از خود نامی بر جای گذاشتن همیشه در همهٔ فرهنگ ها و در میان همهٔ ملل کار کرده است! همیشه افراد بسیاری را بلعیده است. حقیقتاً کمتر کسی است که توانسته باشد از این حیله و فریب روانی جان سالم بدر برده باشد. نام ها هم در جهان مادی و هم جهان معنوی یک دام است. وقتی به ذهن یک نفر نام بزرگی را القا می کنی، طرف ناخودآگاه اسیر آن نام می شود. خودش را در قالب آن حس می کند و تلاش می کند طبق معنای همان نام عمل کند. این یعنی وجود او را در اختیار گرفته اند. تلقین نام و نام پرستی و بخاطر نام زندگی کردن، همه یک برنامه ی نامرئی اند که همچون باتلاقی شخص فریب خورده را در خود فرو می برند. و بی آنکه بداند به بیگاری اش می کشند. حیله “نام و ننگ” چنان گسترده است که نه تنها در سیاست و اجتماع بلکه حتی به علوم معنوی و باطنی نیز کشیده شده است. مثلاً به شخصی القا می شود که تو تناسخ فلان پیر و پیغمبری، یا تناسخ فلان اسطوره ای! اینچنین شخصی وقتی ذهنش به دام می افتد، کارش تمام است! دیگر نمی تواند خودش باشد! از این پس باید در قالب نقشی برود که بر او القا شده است. او دیگر خودش نیست. توسط نامی تسخیر شده است! ای دوست، یک سالک حق، جز خودش کس دیگری نیست. و نباید باشد. او هرگز بدنبال نام نیست. فریب اسطوره پردازی های تحت عنوان “نام و ننگ” را نمی خورد. او حتی نام شناسنامه ای اش را هم از ذهن و جانش می زداید و جز به ضرورت آن را بر زبان نمی آورد. اسیرش نمی شود. زیرا هر نامی محدود کننده است. یک نقاب است. نوعی تسخیر است. آزادی در بی نامی است. فریب نام ها را مخور. به زندانشان مرو. خود را با آنان یکی نپندار. حتی بدنبال نام و برجای گذاشتن نامی از خود نباش. اینها همه حیله است. حتی نخواه که نامی معنوی و پر طمطراق برای خودت دست و پا کنی. خودت را چون یک قربانی در اختیار چنین حیله هایی قرار مده. رها از نام باش. مگذار تو را با هیچ نام و نشانی گول بزنند، مگذار چیزی را به تو تلقین کنند و آنگاه مفت و مُسلّم در اختیارت بگیرند. نام ها را به دوستدارانشان واگذار! تو بی نام باش. آزاد و رها و مُخلَص باش. وجودی خالی از نام، تا به پرواز در آیی. تا خودت باشی. خود خودت. همان که هستی. یک هستی به تمامیت.
مسعود ریاعی