نزد ذهن، نزد روح

– نزد شما علمْ خواندن و حفظ کردن است، نزد ما علمْ دانستن و رها کردن و فرا رفتن است.
– نزد شما عشقْ به چیزی چسبیدن و لذت بردن است، نزد ما عشق آزاد کردن و به مشاهدهٔ رشد نشستن است.
– نزد شما شفاعت اِعمال نفوذ و پارتی‌بازی کردن است، نزد ما کارمای دوست را جوانمردانه بر عهده گرفتن و پرداختن است.
– نزد شما تسلیم، صِرف اَشهَد گفتن و سپس در زندگی مطیع این و آن شدن است، نزد ما تسلیم، تسلیم راستی و درستی بودن و پیوسته فقط مطیع حق شدن است.
– نزد شما حوران بهشتی زنان زیبا و سکسی‌اند، نزد ما “حور” وجه دیگر “روح” سالک است که با خود اوست. که “حور” همان “روح” برعکس است چون از آخر خوانده‌شود.
– نزد شما خوبی کردن به نیت لنگر انداختن در بهشت پر نعمت است، نزد ما خوبی کردن وظیفه‌ای است که جز آن نتوانیم اگرچه به جهنم رویم.
– نزد شما عبادت صرفاً انجام اعمالی ظاهری برای نیل به پاداش است، نزد ما رفاقت با رفیق اعلی و خدمت بی‌چشمداشت به خلق او داشتن است.
– نزد شما بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم صرفاً یک جمله است که به تحلیل صرفی‌اش می‌نشینید، نزد ما بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم تمامیت هستی و جریان حیات است که آن به آن به مشاهده‌اش می‌پردازیم.
– نزد شما جهاد گریبان این و آن را گرفتن و جهان را به مخاطره انداختن است، نزد ما نفس امّاره و اوصاف پلید و آلوده را مهار زدن و جهان را به صلح و دوستی و مدارا فرا خواندن است.
– نزد ما وجود پیامبر “رحمة‌للعالمین” یعنی رحمتی برای همهٔ جهانیان است و هرگز برای خود پادشاهی را نخواسته است، نزد شما وجود پیامبر، امتیازی است برای سروَری کردن بر جهان که فقط خاص خودتان است.
– نزد ما قرآن کتاب سلوک و رشد و رهایی و تسلط بر نفس خویش است، نزد شما متنی برای تحکم و سلطهٔ نفس بر دیگران است.
⭐️ آنچه نزد شما از فهم قرآن است با آنچه نزد ماست، متفاوت است؛ پس “لَکُم دِینُکُم و لِیَ دِینِ”(دین شما از آنِ شماست و دین من برای من).
[در این متن مراد از ضمیر “شما” همان ذهن تاریک‌اندیش است و مراد از ضمیر “ما” همان روح به وحدت رسیده و تسلیم است]

مسعود ریاعی