☆ “شهود” که نوعی آگاهی لطیف و نورانی است، وقتی اتفاق می افتد که گوش هایت باز باشند اما جذب صداهای بیرونی نشوند، چشمانت باز باشند اما جذب تصویرهای بیرونی نگردند. ذهنت باز باشد اما به چیزی فکر نکند. این بدان معنی است که چشم و گوش و ذهن باید از تاثیرات گذشته رها شوند و شرطی شدگی ها را در هم بشکنند. از سر و صداها و زرق و برق ها و آمال و آرزوها عبور کنند. و چون این شود؛ دیگر نه چشم، چشم سابق است، نه گوش گوش سابق، و نه ذهن ذهن سابق. و این مهم با مراقبه میسر می شود. و آنگاه به مرور در خواهی یافت که همه ی حس ها از شرطی شدگی بدر آمده و وسیله ای لطیف و کارآمد گشته اند. برای اینکه شهودت قوی تر گردد، باید چشمانت بجای دیدن چیزها، بر نادیدنی ها و فواصل بین چیزها استوار گردد و گوشهایت بجای شنیدن صداها، سکوت و فواصل بین صداها را دریابد، و ذهنت بجای خوردن فکر و هیجانات، آرامش و سکون را ببلعد. بدان که چون غذای هر موجودی تغییر کند، نگرش و کاربرد و موجودیت او نیز تغییر خواهد کرد. پس همواره بنگر که چه میخوری! شیءزدگی و شیءوارگی، کری و کوری می آورد.
مسعود ریاعی