☆ “کتاب”، در معنای متعارفش “نوشته” است اما هر کتاب، قلم خود، جوهر خود و صفحه ی خود را دارد.
☆ کتابی است به نام “فاتحةالکتاب”. آن کلید فهم آنچه که در پی می آید است و تا آن دانسته نشود مابقی کتاب نیز به درستی دریافت نخواهد شد.
– کتابی است به نام “ذلک الکتاب”. از آن به “ذلک” (ضمیر دور) یاد کرده زیرا تا از پوسته ی ذهنی خود بدر نیایی آن را درنیابی.
– کتابی است به نام “ام الکتاب”. آن، سرچشمه و اصل و منشاء جریان حیات، و دارای فرمولی واحد است.
– کتابی است به نام کتاب کبیر. آن تمامیت هستی با همه ی عوالم دیده و نادیده اش است.
– کتابی است به نام کتاب صغیر. آن وجود انسان با تمامی کالبدهایش است که خود نمونه کوچکتری از همان کتاب کبیر است.
– کتابی است به نام “کتاب مرقوم”. آن دارای “رقم” است. با رقم است. رمزی است. و در آن ریز و درشت محاسبه گشته است.
– کتابی است به نام “کتاب مسطور”. آن دارای “سطر” است. مشروح است. شرح ماوقع است. “مرقوم” و “مسطور” بر ساختار ژنتیک مادی و معنوی آدمی تاثیری مستقیم دارند.
– کتابی است به نام “کتاب مبین”. آن کتابی روشنگر و در عین حال قابل رؤیت است. زنده است و می توان از حالات و کیفیاتش، دیگر کتب را دریافت. از آن به انسان کامل یاد کرده اند…
– کتابی است به…
مسعود ریاعی