☆ وقایع تاریخ بشر اثبات کرده است که ایدئولوژی با آزادی جمع نمی شود. هیچگاه نشده است. مرادم از آزادی بی بند و باری و بی مسئولیتی نیست بلکه رهایی از محدودیت های ذهنی است. ایدئولوژی یک چهارچوبه محدود ذهنی است. ایدئولوژی آزادی را می کشد، اگر نکشد ایدئولوژی نیست. اما آزادی نمی تواند ایدئولوژی را بکشد، اگر کشت، آزادی نیست. و این معمایی است که خردمندان و فرزانگان عصر باید برایش چاره ای بیندیشند. ایدئولوژی به معنای دین نیست. ایدئولوگ ها را نباید با دینداران اشتباه گرفت. ایدئولوژی یک طرح ذهنیِ بسته، محدود و غالباً انعطاف ناپذیر است. آن فقط به اعتقادات و باورهای متافیزیکی محدود نمی شود، مارکسیسم هم ایدئولوژی است همچنانکه امپریالیسم و فمنسیم و راسیسم و ناسیونالیسم و بسیاری از ایسم های دیگر هم ایدئولوژی اند. برای گذر از چنین چالشی تنها چیزی را که به یقین می دانم این است که تا بشر درونش آزاد نشود، بیرونش آزاد نخواهد شد. امروزه جهان اسیر ایدئولوژی های گوناگون است. دارد خفه می شود. من راه برون رفت را، راه رسیدن به آزادی واقعی را در تسلیم بودن به خدای مطلقِ آزاد می دانم. زیرا انسان هر مفهومی از خدا را بپرستد شبیه همو می شود. امتحان کن! خدای آزاد را بپرست، و آنگاه تغییر در درون و بیرونت را نظاره کن!
(لطفا برای آگاهی های بیشتر به کتاب “کلمات بارانی” مؤلف رجوع فرمایید)
مسعود ریاعی