☆ دوست داشته باش و عشق بورز، تا بخش های کَنده شده از وجودت را بیابی و کامل شوی. دیر زمانی است که چیزهایی از تو در این هستی لایتناهی پراکنده شده است. میلیاردها سال پیش از این، ما در انفجاری بزرگ و اسراری، تکه هایمان به هر سو پراکنده شد. هر تکه ای چیزی شد و به جایی رفت. اکنون این ماییم و تکه هایمان که جهان شده است. این ماییم جدایافته از بخش هایمان. و چنین مملو از تنهایی. و چنین مملو از غم غربت. روحت را از بند نفس رها کن تا همه ذرّات وجودت را بیابد و به وحدت رساند. ذرّات نورانی ات را بیاب. به هستی عشق بورز و کل را دوست داشته باش. تو با یافتن ذرّات نورانی ات کامل می شوی. آن ذرّات هر جا ممکن است باشند؛ در انسان، در حیوان، در گیاه، در جماد. در فروغ ستارگان، در زیر آن برگ، در آن نگاه آشنا، در آواز پرندگان، در آن تخته سنگ، و حتی زیر پوست کرم شب تاب. پس به هستی عشق بورز، عشق بورز و دوست داشته باش و بدنبال خودت باش. عشق بورز و نفرت پراکنی نکن. خودت را در عشق و با عشق بیاب. چه این یافتن، تنها از آهن ربای عشق بر می آید. کار ذهن نیست. وقتی همه ی خودت را یافتی اُمَّت می شوی. به تمامیّت می رسی. و از غم غربت می رهی.
مسعود ریاعی