اگر یک روح بزرگ است که بر جهان فرمان می راند، پس آن روح در جوار هر کس قرار بگیرد همو مظهر اوست. این روح الهی و بزرگ، اصل حیات و آگاهی است، زنده است و زندگی می بخشد. این روح وقتی در جوار آدم(ع) است، لایق سجده ی ملائکه می شود، چه مملو از “اسماء” است. آنگاه که با نوح(ع) است، طوفان تطهیر به پا می کند و بر قله ی “جودی” می نشیند و چون در جوار ابراهیم(ع) است، “خلیل” می شود و قهرمان توحید، و آنگاه که با موسی(ع) است مرکز همه معجزات می شود و منجی بندگان از ذلت بردگی، و چون با عیسی(ع) است زنده کننده ی مردگان می گردد و به کالبد بی روح شان، روح ایمان و حیات می دمد و چون با محمد(ص) است، اَکملُ الرُّسل می شود و خاتم النبیین. ای دوست، از این منظر، یک روح بزرگ است که همواره هست و جهانهای عظیم باطن و ظاهر را در ید اختیار خود دارد، پس به عبارتی باطنی، نوح همان آدم است و ابراهیم همان نوح است و موسی همان ابراهیم و عیسی همان موسی، و پیامبر اسلام (سلام الله علیهم اجمعین)، مجموع همه انبیاء و رسل الهی است. و کتابش قرآن کریم، جمع همه ی کُتب و صُحُف پیشین است. این معنای ذریّه ای است که از همان ابتدا در وجود آدم(ع) واحد بودند و در انتها نیز دوباره واحد گشته اند. این روح واحدِ قدرتمند است که نازل می شود و نجات و رستگاری را باعث است. ای دوست، همه ی ما، واحدیم و از “واحد” آمده ایم و بسوی “واحد” رجوع می کنیم. پس “یگانگی” را پاس بداریم و یکدیگر را دوست بداریم و مددکار هم شویم که این وحدت عاشقانه تنها راه رستگاری است. بدان که در جهان امروز این مدعیان پیروی از آن بزرگان اند که به جان هم می افتند، خود آن بزرگواران اگر سالها در یک خانه باشند از آن خانه جز یک حرف بیرون نمی آید و آن وحدت است. “وَ نَستَغفِرُ اللهَ الَّذِی لا اِلهَ الّا هُوَ الرّحمنُ الرّحیمُ وَ نَتُوبُ اِلَیهِ”
مسعود ریاعی