برای اینکه شکار نشوی، باید عادات و شرطی شدگی هایت را کنار بگذاری. شکارچیان، صید خود را با شناخت از عاداتش شکار می کنند. چه می خورد، چگونه می خورد، کجا میخورد، کی می خورد، حساسیت هایش چیست، شب رو است یا روز رو؟ امور خوشایندش کدام است؟ چه دوست دارد و از چه بدش می آید؟ … باید غیر قابل پیش بینی باشی. عادات و شرطی شدگی ها تو را قابل پیش بینی می کنند، و این یعنی براحتی صید شکارچیان شدن. برای غیر قابل پیش بینی بودن، باید در “حال” زندگی کنی، تنها در این کیفیت است که اعمالت خودانگیخته، فوق طبیعی، و مسلط بر موقعیت خواهد بود. هیچ صیادی نمی تواند حال سالکی را که رها از شرطی شدگی ها و خواسته هاست، پیش بینی کند. این محال است. و به یاد داشته باش که جهان های مرئی و نامرئی شکارچیان بسیار دارند. شکارچیانی از جنس انس و جان (ارگانیک و غیر ارگانیک) که میتوانند هم با ایجاد جذابیت ها و هم با ایجاد ترس ها، روح و جان انسان غافل را بربایند و در اختیارش بگیرند.
مسعود ریاعی