⭐️ اول عاشق و معشوق، خود خداست. او عاشق خودش است. زیرا جز خودش کسی وجود حقیقی ندارد. وجود دیگران مجازی است و وابسته به وجود خودش است. اگر خداوند به عشق به چیزی بنگرد به واقع خودش را در آن مینگرد. و اگر آن چیز به آن نگاه آگاه شود، از فرط عشق سینهچاک میکند. سینهچاک کردنِ کوه متلاشی شدن آن است، سینهچاک کردنِ درخت شعلهور گشتن آن است، و سینهچاک کردن انسان، قالب تهی کردنش. آنکه حتی یکبار وجود حقیقی را ببیند و خداوند، زنده نگاهش دارد، از آن پس در این جهان احساس غربتی غریب سراپایش را فرا میگیرد و دگر هیچ چیز و هیچجایی برایش جاذب و لذتبخش نخواهد بود. چه روح او از آن پس تنها بدنبال محبوب جاودانهٔ خویش روان است. خداوند برای اینکه چنین شخصی را در این جهان غریب همچنان خادم جریان حیات نگه دارد، خود را برایش در بسیاری از پدیدهها متجلّی میکند تا روح شخص اندکی آرام گیرد و به خدمت خلقش تسلیموار تن دهد. ای دوست، عاشقان واقعی خداوند، خادمان واقعی خلق اویند.
مسعود ریاعی