⭐️ سلوک نیز همچون بسیاری از نمادها و سمبلها، شمسی و قمری دارد. مراد از سلوک شمسی، مستقیماً و بیواسطه به نور حقیقت وصل شدن است و مراد از سلوک قمری غیرمستقیم و باواسطه نور را دریافت کردن است. همچنانکه ماه نورش را از خورشید میگیرد، هر آنکه از طریق ماه نور بگیرد سلوکی با واسطه و غیرمستقیم دارد. در سلوک قمری وجود پیر و مرشد زنده به جسم از ضروریات راه است. اما در سلوک شمسی، سالک با بهرهگیری از تعالیم به فطرت الهی خویش نائل و خود به خورشید حقیقت واصِل میشود بیآنکه ظاهراً استاد یا معلمی جسمانی را رو در روی خود داشته باشد. راستش را بخواهی معلم طریقت شمسی آنچنان که قرآن می فرماید، خود خداست نه شخص واسطه؛ “وَاتَّقُوا الله یُعَلِّمُکُمُ الله”!(تقوای الهی پیشه کنید تا خدا معلمتان شود) ،و یا ”الرَّحمٰنُ عَلَّمَ القُرآنَ”! (خدای رحمان تعلیم دهندهٔ قرآن است)! در سدهها و حتی هزارههای گذشته، سلوک قمری بیشتر باب بوده است زیرا تحت اشراف کسی عمل کردن را راحتتر و امیدوارانهتر میدانستند. با این وجود، آن نیز خطرات خود را داشته است. بسیاری از فرقهها اینگونه بوجود آمدهاند. بردگیهای ذهنی و عاطفی و اتکاء به غیر نیز از دیگر خطرات این نوع از سلوک بوده که در طول تاریخ قابل مشاهده است. در بسیاری موارد بجای آنکه سالک به رهایی نائل گردد بندهٔ کسی یا طریقتی گشته و در همان حال باقی مانده است. در تاریخ سلوک باطنی تنها سالکان قلیلی سلوک شمسی داشتهاند. ای دوست، امروزه برای نسلهای جوان و مشتاق حقیقت، سلوک شمسی بهترین و بالاترین کاربرد را دارد. زیرا در عصری که بسر می بریم انواع تعالیم براحتی در دسترس است. لازم نیست به جایی بروی یا بدنبال کسی بگردی و خود را تسلیم شخص کنی. میتوانی با کمترین هزینه و بدون اتلاف وقت، انواع تعالیم بزرگان را که امروزه در بسیاری از عرضهکنندگان محصولات فرهنگی موجود است بیابی و آن تعلیم را که با فطرت الهیات متناسبتر و هماهنگتر است با دقت و هشیاری مطالعه کرده و بدان عامل باشی. در سلوک شمسی، تسلیم تعالیم بودن شرط است نه تسلیم شخص شدن. مزیت این نوع سلوک آن است که از ابتدا تو را عادت میدهد که روی پای خودت بایستی. هرچند دچار آزمون و خطا شوی، باکی نیست، آن خود بخشی از سلوک است و تجربه خود را دارد. من برای نسلهای زنده و هشیار، آن هم در این روزگاران پر مکر و فریب، سلوک شمسی را پیشنهاد میکنم. گرچه این نوع از سلوک نیز سختیهای خود را دارد اما مرحله مرحلهاش از رائحهٔ آزادی و استقلال و رهایی که والاترین و ارزشمندترین مواهباند، آکنده است. ناگفته نماند که خود ماه نیز سلوکی شمسی دارد. چه همانطور که پیشتر گفته شد ماه نیز نور خود را مستقیماً و بلاواسطه از خورشید میگیرد. اما وابستگان به طریقتهای قمری خود اینگونه نیستند. آنها خود هرگز با خورشید خود روبرو نشدهاند. چه آنها همواره ماه خود را پیشروی خود دارند. ای دوست، غایت سلوک شمسی، تنها وصل به خورشید وجود نیست بلکه خودْ خورشید شدن و تجلّی نور حقیقت گشتن است. سالکی که نورش به تمامی داده شود، سالکی که خود از درون روشن گردد، خودانگیخته شروع به تابش میکند و نور حیات و آگاهی را بر همهٔ عوالم میتابانَد. و اینچنین است که هم خود بهره میبرد و هم تمامیّت هستی. ای دوست، روی پای خودت بایست و راه فطرت نورانی و الهیات را برگزین که در این روزگاران تاریک، این سالمترین و امنترین طریقتهای وصل است؛ “رَبَّنا اَتمِم لَنا نُورَنا” (پروردگارا! نور ما را به تمامی عطایمان کن)
برحمتک یا ارحم الراحمین
مسعود ریاعی