“اَلا اِنَّ حِزبَ الله هُم المُفلِحُونَ”
(بدانید که حزب خدا همان رستگاراناند)
– نَفْس سالک آنگاه که پاک و خالی از غیر شود و نور خدا گیرد، از آن پس به حزب خدا در آید. مراد از حزب خدا، واصِلان به خدای تعالی و نوشندگانِ از سرچشمهٔ هستی است. ایناناند که رستگاراناند. همان کسان که از ظلمت و جهل و نافهمی و بدفهمی رستهاند و واصِل به سرچشمهٔ حیات و آگاهی گشتهاند. حزب خدا به معنای بزن و بگیر و ببند، نیست. به معنای اِعمال خشونت و ایجاد وحشت و کشت و کشتار نیست. حزب خدا، حزب عاشقان است و مدام عاشقپروری می کند و همواره با اندیشه و گفتار و کردارش، خدا را محبوب دلها می گرداند. حزب خدا، محو شدگانِ در خدای بخشنده و مهرباناند. بی منیّتاند. ریاستطلب نیستند. دنیاطلب نیستند. برتریطلب نیستند. خادمانی فهیم و عاری از خشونتاند. غلبهشان از جنس عشق و اخلاص است. آنها همچون روحی واحدند. کسانیاند که تماماً تسلیم راستی و درستیاند. دروغ نمی گویند و فریبکار و تجاوزگر نیستند. بشدت امانتدارند آنچنانکه اگر کوهی از طلا به امانت به آنها سپرند ذرهای از آن کم نشود. خودخواه و لذتطلب نیستند. اهل آزار رساندن و آسیب زدن نیستند. و از آنجا که واصِلاند و آگاهند و با نور خدا می بینند، هیچ قدرتی نمی تواند از آنها سوءاستفاده کند و یا آنها را به مزدوری برَد. حزب خدا، مجمع روحهای آگاه است. بیدارشدگان را حزب خدا گویند. فرزانگان را حزب خدا گویند. همان آزادگان و مُخلَصینی که تحت سلطهٔ هیچ کس در نیایند. چه از جمله بزرگان اَحرارند و جان خویش جز به اَحسنُالخالقین تقدیم نکنند.
بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی