“ما یُجادِلُ فِی آیاتِ الله اِلّاَ الَّذِینَ کَفَرُوا”
(در آیات خدا مجادله نکنند جز کسانی که اهل انکار حقیقت اند)!
– زیرا مجادله کردن با انکار تواَم است. ریشه در انکار دارد. هیچ عقل سلیمی چیزی را که نمی داند و از حقیقت آن بی خبر است، انکار نمی کند. یک سالک آیات خدا را تدبر می کند، تحقیق و پژوهش می کند، نه انکار. انکار کردن، آن هم بدون آگاهی از حقیقت امر، خبط و نامعقول است. بحث و پژوهش یک چیز است، جدل و انکار چیز دیگریست. فرق این دو را باید به نیکی دریافت. انکار چیزی تنها زمانی صحیح و قابل اتکاست که ریشه در خِرَد و شهودی یقینی داشته باشد. انکار چیز نفهمیده و ندانسته، یک حماقت است. ارزش نیست. محرومیت است. بدان که انکار هر حقیقتی ابتدا گریبان خودِ انکارکننده را می گیرد. خودِ او را از آن حقیقت محروم می کند. کسی که “حق” و آیات حق را انکار کند، به واقع خود را محروم کرده است. به خویشتن خویش و به روح حقیقت جُوی خود ضرر زده است. ای دوست، آیات قرآن تأویل دارد، ظَهر و بَطن دارد، مطلق و مقید دارد، عام و خاص دارد، ناسخ و منسوخ دارد،… آیا کسی که ابتدا به ساکن شروع به انکار می کند، آگاه به همهٔ اینها هست؟! اصلاً می داند که حقیقت این آیه چیست و راجع به چه عالَمی و چه وضعیتی سخن می گوید؟! اگر نمی داند، لااقل توقف کند. انکار نکند. این سالم تر است. “نمی دانم” و “لا اَدری” را برای همین گذاشته اند! ای دوست، انکار جاهلانه همانقدر مخرّب است که تایید کور کورانه. پس هر برداشتی از آیات را هم تایید نکن. به آیات ایمان داشته باش اما بنده برداشت های هر حرّافی مشو، مگر آنکه خودت آن مفهوم را با روح و قلب و جانت دریافته باشی. و بدان که امروزه سوء استفاده کنندگان از آیات قرآن، کم نیستند و بسیارند. هر کس هر آیه ای را که بتواند به نفع خود و گروه و حزبش تأویل و تفسیر می کند؛”کُلُّ حِزبٍ بِما لَدَیهِم فَرِحُونَ”! و یادت باشد که تایید کور کورانه و غلط و ناصواب، خودش نوعی انکار حقیقت است.
بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی