“لا تَخَف وَ لا تَحزَن اِنّا مُنَجُّوکَ و اَهلَکَ”
(نترس و غمگین مباش که ما تو و اهل ات را نجات می دهیم)!
☆ “خوف” آنگاه است که پنداری واقعه ای کوبنده در راه است و “حُزن” آنگاه است که کاری از دستت بر نمی آید. پس چون قرار است شهر و دیاری که اهلش ظالم اند، به عذاب محتوم الهی دچار شوند، تنها کسانی نجات می یابند که سراپا تسلیم حق اند و با اهل ظلم و فساد ممزوج نیستند. و این حکایت پایان هر دوره و نسلی است. زیرا “لِکُلِّ اُمَّةِِ اَجَلَُ” (برای هر امتی اجلی است)! پس تو که پاکی و پاکی را پاس می داری؛ تو که اهل ظلم نیستی؛ تو که بنده ی حقی؛ “غمگین مباش که تو و اهل ات را نجات می بخشیم”! لکن این اهلی که نجات می یابند، لزوماً خانواده به معنای متعارف آن نیست. بلکه “اهل”، آن کسانی اند که بر طریق راستی و درستی اند. روح های آشنایند. همان پیروان بی خواهش و آرزویی که پیوسته تسلیم محض اند و جز اراده ی خدای بخشنده و مهربان را طالب نبوده و نیستند.
بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی