“مَثَلُ نُورِهِ کَمِشکاةٍ فِیها مِصباحٌ المِصباحُ فِی زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَاَنَّها کَوکَبٌ دُرِّیٌّ”
(مَثَل نور او به چراغدانی مانَد که در آن چراغی است، و آن چراغ در میان شیشه ای بلورین که تلألؤ آن گویی ستاره ای است درخشان)!
☆ در باره این آیهٔ شریفه مفسران و عارفان و حُکَما سخنان بسیار گفته اند که همه در جای خود خواندنی است و لزومی به تکرار آنها در اینجا نیست. اما نکته ای که قصد گفتنش را دارم اینست که این مثال را می توان در خود انسان که میوه ی درخت هستی است، مشاهده کرد. فلذا از این منظر؛ مراد از چراغدان کالبد جسمانی آدمی، مراد از آن شیشه ی بلورین کالبد ذهنی، و مراد از خود چراغ که نور افشانی می کند، کالبد روحی است. نور در این روح است. وقتی جام شیشه ای که همان کالبد ذهنی است، شفاف باشد، آن نور، کالبد جسمانی را نیز برخوردار می کند و جهان بیرون تو نیز روشن به حقیقت می گردد. پس در اینجا سخن از سه کالبد اصلی است؛ ثقیل، لطیف، و اَلطف. ثقیل یعنی همان چراغدان، کالبد جسمی است، لطیف یعنی همان جام شیشه ای، کالبد ذهنی است، و اَلطف یعنی همان چراغ که نور حیات و آگاهی از آنجا سرچشمه می گیرد، کالبد روحی است. حال دقت کن! اگر جام بلورین ذهن، شفاف نباشد، اگر این حباب کدر و پر زنگار باشد، اگر پر از فکر و خیال و توهّمات باشد، اگر غرق خواهش ها و آرزوهای تاریک و دور و دراز باشد، آن نور پر ارزش تمامیت وجود تو را در بر نمی گیرد و تو محروم از یک عظمت بزرگ خواهی شد. این کالبد ذهنی که حکم واسط را دارد بسیار مهم است و باید آن به آن تمیز و شفاف گردد. باید هر صبح و شام زنگار زدایی شود و صیقلی گردد. که اگر چنین شود تو بی شک یک انسان الهی و برخوردار از نور خدا خواهی بود. به نور خدا خواهی دید و به نور خدا زندگی خواهی کرد.
بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی