“فَذَرُوهُ فِی سُنبُلِهِ اِلّا قَلِِیلَاً مِمِّا تَأکُلُونَ”
(پس آن را جز اندکی که میخورید، بقیه را بگذارید در خوشه اش بماند!)
هر حقیقتی را نمی توان و نباید به هر کس گفت. چنین کاری جفا به حکمت است. پس بهتر است جز اندکی، مابقی در همان خوشه اش بماند! این سفارش قرآن است و نجات بخش از هر قحطی است! فلذا آن روح های آگاه و واصِلان حق، مأمورند که حقایق اسراری حکمت را تنها به اهلش برسانند و نه جز آنان. کمیل بن زیاد از امیر المؤمنین (ع) روایت نموده که ایشان با دست به سینه شان اشاره کرده و فرمودند؛ “در اینجا دانش هایی گرانبهاست و کاش برای آن حاملانی می یافتم”. و همچنین در مفاتیح الغیب از قول امام سجاد(ع) در ابیاتی چنانکه مشهور است آمده:
-ای بسا گوهرهایی از علم و دانش های پنهان است که اگر آن را آشکار نمایم،
– هر آینه گویند که تو بت پرستی، و مردمان مسلمان ریختن خون مرا روا دارند”.
از ابن عباس نیز مشابه همین مشی را روایت کرده اند که گفت: “اگر آنچه را که من از معنای آیه ی “اللهُ الَّذِی خَلَقَ سَبعَ سَماوات وَ مِنَ الاَرضِ مِثلَهُنَّ …”، می دانم برایتان بگویم، مرا کافر انگاشته سنگسارم می کنید”!
همه ی این سخن ها بر آن دلالت دارند که دریافت حقیقت، قابلیت می خواهد. ظرف مناسب می طلبد. و ظرف مناسب، همان سینه ی پاک است. سینه ای خالی، بدون پیش ذهنی و پیش داوری، و پاک از هر انگیزه نفسانی و جاه طلبانه. سینه ای که اگر حقیقتی را بداند هرگز از آن ذرّه ای سوء استفاده نمی کند. فلذا بزرگان نیک می دانند که آن دانه های ارزشمند آگاهی را بر هر زمین شوره زار نریزند، و بگذارند در همان خوشه اش باقی بماند تا دوره به دوره و سینه به سینه به اهلش برسد. اگرچه این اهل در هر دوره ای بسیار قلیل باشند.
بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی