☆ اگر می خواهی با “حَیّ” رابطه ای زنده و مستقیم داشته باشی، باید زبان “حَیّ” را بیاموزی. زبان حیّ زبانی زنده است. هیچ واژه ی مرده ای در آن وجود ندارد. هر کلمه اش از جنس وجود است و هر جمله اش یک اتفاق است. زبان حیّ زبان زندگی است. جریان دارد. نمی توانی با خواندن و حفظ کردن آراء و نظرات و تفاسیر گذشتگان، مدعی فهم زبان حَیّ شوی. این ناممکن است. زیرا زبان حیّ زبان حال است. هر لحظه چون رودی در جریان است. حقیقت کتاب خدای حَیّ را کسانی می فهمند که زبان حیّ را فرا گرفته باشند. فهم این زبان، چشم و گوش باز می خواهد. آن سزاوار کسی است که خوب می بیند و خوب می شنود. و کسی نمی تواند خوب ببیند و خوب بشنود، مگر آن که خاموشی همه جانبه را یاد گرفته باشد. زبان و ذهن و قلبش ساکت و آرام باشند. و به عبارتی؛ مراقبه را آموخته باشد. آنان که پر از پیش ذهنی اند، پر از اوهام و اندیشه های جور و واجورند، آشنا به زبان حیّ نیستند. زبان حیّ وجودی پاک و خالی می طلبد. وجودی تسلیم که فارغ از برداشت های نفسانی است.
مسعود ریاعی