“وَ لَهُ ما سَکَنَ فِی اللَّیلِ وَالنَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ العَلِیمُ”
(آنچه در شب و روز در سکون است از آنِ اوست، و او همان شنوا و آگاه است!)
دقت کن به رابطه سکون با شنوایی و آگاهی! شنوا و آگاه واقعی کسی است که برخوردار از سکون است. آن که در اضطراب است نمی تواند شنوا و آگاه باشد. این ناممکن است. شنوایی و آگاهی با سکوت و سکون رابطه ای مستقیم و حیاتی دارد. تو وقتی می شنوی که هیچ حرکت و اضطرابی درون تو را فرا نگرفته باشد. هیچ صدایی، هیچ خواسته و آرزویی، آرامش تو را بر هم نزده باشد. تو وقتی می شنوی که در مرکزیت خود آرام گرفته باشی و گفتگوهای درونی ات پایان گرفته باشد. آرامش و سکون با شنوایی و آگاهی قرین است. به واقع جدایی ناپذیرند. سکون و سکوت همه جانبه، مقدمه ای واجب برای شنوایی و آگاهی توست. برای ارتباط با “السمیع العلیم” باید ساکن شد. دریاب نکته را. بی سکون و آرامش، نمی توان شنوا و آگاه شد. آن که در اضطراب است، جز صدای اضطراب خود را نمی شنود. خداوند شنوا و آگاه، در سکون است که حضوری چشمگیر و مقتدرانه دارد. سالکانی که به این سکون و آرامش رسیده اند، پر از خدایند. سرشار از اویند. در رابطه ی مستقیم اند. زیرا وجود به سکون رسیده، به تمامی از آن خداست. در تصرف کامل اوست. دیگران در تصرف صداهای نفس شان اند. اسیر خناس های وسوسه گر ذهن پر سر و صدای شان اند. پس ای دوست، چه در شب و چه در روز. چه در بخش خودآگاهت و چه در ناخودآگاهت، سکون و آرامش حقیقی را پاس بدار. مراقبه را دریاب. و با توکلی عظیم به این سکون حیاتی و آگاهی بخش وارد شو.