☆ تغییر به معنای آن نیست که ما کس دیگری شویم. تغییر یعنی عادت هایمان را ترک کنیم. تغییر واقعی با کنار گذاشتن عادات حاصل می شود. زیرا با ترک عادات و شرطی شدگی هاست که خود واقعی مان ظهور می یابد. تمامی کالبد های ما در زنجیر عادات قفل شده اند. ما همواره یک جور مشخص می اندیشیم. یک جور مشخص احساس می کنیم. نگاهمان به جهان تکراری و شرطی شده است و زندگی هایمان در باتلاق تکرار و عادات فرو رفته است. ما عادت کرده ایم ساعت مشخصی غذا بخوریم و ساعت مشخصی بخوابیم. ما حتی به متکای زیر سرمان عادت کرده ایم. عادت کرده ایم ساعت مشخصی بیرون برویم، آن هم از مسیر مشخص و تکراری همیشگی برویم. ما حتی تفریحات مان بر اساس عادت است؛ جای مشخصی می رویم، کار مشخصی می کنیم و حرف های تکراری و مشخصی می زنیم. ما اسیر عادت های خود هستیم و دقیقا به همین خاطر است که افسرده ایم، که خسته و ملولیم، که از زندگی زده شده ایم. ما زندانی عادات خود هستیم و عادت های ما، زندانبانان بی رحم مایند. عادات ما، از نزدیکترین و خطرناکترین دشمنان مایند. ما بخاطر عادت هایمان است که شکار دیگران می شویم. زیرا این عادات ماست که اعمال و رفتار ما را قابل پیش بینی می کند. ما بواسطه ی عادات مان در دسترس قرار می گیریم و براحتی مغلوب می شویم. عادات ما، باعث شناسایی ماست. آنها نقاط ضعف مایند. یک سالک خوب می داند که اولین قدم تغییر، رهایی از اسارت عادات است. زیرا این حجاب عادات است که نمیگذارند خودِ واقعی مان باشیم. ما خودمان نیستیم، عادت هایمان هستیم. سِرشت و فطرت الهی تو آنگاه عیان می شود که تو عادت هایت را شکسته باشی. و برای شکستن عادات کافیست وارد هر کاری که می شوی، خودت را به “یاد” آوری. خودت را “ببینی”. اگر بتوانی خودت را هر لحظه و در هر کاری که می کنی به “یاد” آوری، یعنی آگاهانه “ببینی”، عادات ات را یکی یکی شکار خواهی کرد و از روح و جانت بیرون خواهی انداخت. چنین دیدنی برای سالک، یک پیروزی بزرگ است. زیرا این نوع از “دیدن”، خود عین عمل است.
مسعود ریاعی