☆ انسان الهی آن است که هرگز در اندیشه ی تصاحب آنچه که از آنِ او نیست، فرو نمی رود و نسبت به آنچه که در دست دیگران است حسادت نمی ورزد. انسان الهی، با کلام و رفتارش آزار نمی رساند و مزاحمت ایجاد نمی کند. او رنج دیگران را خوش ندارد و به آزادی خداداده شان حرمت می نهد. انسان الهی، فضول نیست، تجسس نمی کند و دیگران را با ملاک های ذهنی اش به قضاوت نمی نشیند. او قرار نیست دیگران را به شکل خود کند، او دیگران را بر شکل فطرت الهی خودشان ترغیب می کند. خدمت انسان الهی، مداخله در امور دیگران نیست. خدمت او از جنس رهایی و بی تعلقی است. از جنس پاکی و خلاصی است. انسان الهی، عشق می ورزد بی آنکه انتظار پاداشی داشته باشد، می دهد بی آنکه توقع گرفتنی در کار باشد. انسان الهی، اخلاقش شبیه خود خداست. بخشنده و مهربان است. او سیّئات را با حسنات از بین می برَد. “اِنَّ الحَسَنات یُذهِبنَ السَّیِّئات”. حال آنکه دیگران می خواهند سیّئات را با سیّئاتی مثل آن از بین ببرند “وَ جَزاءُ سَیِّئةِِ سَیِّئَةُ مِثلُها”. و دقیقاً از این روست که جهان پر از سیّئات جور واجور است و هرگز به صلاح نیامده است. زیرا قلیل اند کسانی که به آیه اول عمل کنند. چه عمل به آن، روحی آگاه و بزرگ می طلبد.
مسعود ریاعی