☆ همه ی بزرگان گفته اند که سؤال “من کیستم” مهمترین سؤال هر رهرویی است. این درست است و محرک شروع است، اما مرحله ای است که این سؤال نیز از بین می رود. چه این سؤال مانند هر سؤال دیگری خود مانع راه است. بر هم زننده ی سکوت درونی است. در این مرحله در می یابی که منی در کار نیست و شناخت من نیز منتفی است. اگر دست به تعریف “من” بزنی، بر وجودش صحه گذاشته ای و در قالب تعریف عرضه اش داشته ای. مهم نیست که چه تعریفی ارائه می دهی، مهم مهر موجودیتی است که بر آن می نهی. و از آنجا که هر تعریفی محدودیت است، جداکننده از تعاریف دیگر است، خود را محدود و در بند آن تعریف کرده ای. و این رهایی نیست. در این مرحله یاد می گیری که هشیارانه ذهنت را رها کنی و مقوله ی معرفت را به لایه ی برتر آگاهی گسیل نمایی. و اینجا مرحله ای است شگفت! باید بی تعریف سیر کنی. بی تعریفی، نشان ورود به اَبَر آگاهی است. آن مشاهده ی ناب است.
مسعود ریاعی